بریده کتابهای فاطمه فاطمه 1403/1/14 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 190 زینب دانست که جبهه واقعی او شهری است که فرسنگ ها از جبهه فاصله دارد 0 5 فاطمه 1403/1/13 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 121 امام جمعه گفت : (( زینب کمایی ، شخصیت بالایی داره من به اون قسم میخورم .)) مادر شهیده : بعد از این حرف زدم زیر گریه، خدایا زینب من ب کجا رسیده که امام جمعه یک شهر به او قسم میخورد... 0 2 فاطمه 1403/1/13 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 132 منافقین زینب را با چادرش خفه کرده بودند که عملا نفرت خودشان را از دخترهای باحجاب نشان بدهند... 0 2 فاطمه 1403/1/13 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 141 مادر شهیده : یک روز سر قبر زینب نشسته بودم که یکی از مامورهای گلزار شهدا آمد و کنارم نشست . او گفت :(( من این دختر رو خوب میشناسم . مرتب به زیارت قبور شهدا می اومد. من با دیدن اون احساس میکردم شهید میشه ، اما نمیدونستم چطوری و کجا؟ )) 0 5 فاطمه 1403/1/12 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 54 زینب میگفت : (( ما باید دینمون رو خوب بشناسیم تا بتونیم از اون دفاع کنیم )) 0 3
بریده کتابهای فاطمه فاطمه 1403/1/14 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 190 زینب دانست که جبهه واقعی او شهری است که فرسنگ ها از جبهه فاصله دارد 0 5 فاطمه 1403/1/13 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 121 امام جمعه گفت : (( زینب کمایی ، شخصیت بالایی داره من به اون قسم میخورم .)) مادر شهیده : بعد از این حرف زدم زیر گریه، خدایا زینب من ب کجا رسیده که امام جمعه یک شهر به او قسم میخورد... 0 2 فاطمه 1403/1/13 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 132 منافقین زینب را با چادرش خفه کرده بودند که عملا نفرت خودشان را از دخترهای باحجاب نشان بدهند... 0 2 فاطمه 1403/1/13 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 141 مادر شهیده : یک روز سر قبر زینب نشسته بودم که یکی از مامورهای گلزار شهدا آمد و کنارم نشست . او گفت :(( من این دختر رو خوب میشناسم . مرتب به زیارت قبور شهدا می اومد. من با دیدن اون احساس میکردم شهید میشه ، اما نمیدونستم چطوری و کجا؟ )) 0 5 فاطمه 1403/1/12 من میترا نیستم: روایت زندگی شهید زینب کمایی معصومه رامهرمزی 4.5 50 صفحۀ 54 زینب میگفت : (( ما باید دینمون رو خوب بشناسیم تا بتونیم از اون دفاع کنیم )) 0 3