بریده‌های کتاب فاطمه عباسی 🇵🇸

ما شیخ فضل‌الله را روسی می‌دانستیم، غافل از آنکه خود عمامه‌ی انگلیس بودیم.

تنبلی، برو کار کن تا لذت زندگی را بچشی.

هر لذتی وقتی دوام پیدا کرد، زجر و مصیبت است.

[عباس بابایی]گفت: سر منو ببین، ماچ کن! گفتم: چرا؟ گفت: ماچ کن! سرشو ماچ کردم، گفت: دست امام خورده. امام دست زده! اینجا! من هنوز وضو نگرفتم، مسح نکشیدم. گفتم بیام تو ماچ کنی!

غیرت در تبار ایرانی خاموشی ندارد؛ ولی ممکن است در زیر خاکستر غفلت و فراموشی نهان شود.

اگر میرغضب ما با تیزی دشنه سر می‌برد، انگلیسی‌جماعت با پنبه سر می‌برد.

این بی‌حیاها[فرانسوی‌ها] آمدند با ما توافق فین‌کنشتاین امضا کردند و ما آن‌همه امتیاز دادیم که از ما مقابل قشون روس حمایت کنند، بعد سر بزنگاه رفتند با روس هم سیاهه بستند علیه ما!

سیاست اگر به مطبخ راه ندارد، در حرم‌سرا حرف اول است در پشت چشم نازک‌کردن‌های زنانه!

روس جنگ‌وصلحش عیان است! پشت‌و‌روی قبایشان یکی است، عکس انگلیسی‌ها!

امام على عليه السلام برادرى كه براى خدا به دست آيد، نزديكترين خويش است و از پدر و مادر به انسان نزديكتر است. الأخُ المُكْتَسَبُ في اللّه ِ أقرَبُ الأقرِباءِ، و أحَمُّ مِن الاُمَّهاتِ و الآباءِ . غرر الحكم : 1845.

آگاه باشيد! چيزى از طاعت خدا نيست جز آن كه با كراهت انجام مى‌گيرد، و چيزى از معصيت خدا نيست جز اينكه با ميل و رغبت عمل مى‌شود. پس رحمت خداوند بر كسى كه شهوات خود را مغلوب و هواى نفس را سركوب كند. وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي كُرْهٍ وَ مَا مِنْ مَعْصِيَةِ اَللَّهِ شَيْءٌ إِلاَّ يَأْتِي فِي شَهْوَةٍ فَرَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ خطبه ۱۷۶