بریدههای کتاب بتمن بتمن 4 روز پیش شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 615 صفحۀ 112 اه خدای مهربان ، حتی یک دقیقه خوشبختی برای عمری کافی نیست؟ 2 0 بتمن 4 روز پیش شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 615 صفحۀ 93 اتاق زیر شیرونی الان خالیه ، مادر بزرگم گفت می خواد به مرد جوونی اجاره اش بده . پرسیدم چرا حتما جوون ؟ چون من دیگه رفتنی ام . اما خیال نکنی می خوام برات شوهر گیر بیارم. برای همین فهمیدم می خواد برام شوهر پیدا کنه 0 0 بتمن 1404/6/28 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 615 صفحۀ 10 به دخترک گفتم نترس دستت رو به من بده دیگه جرئت نمی کنه اذیتت کنه . بی هیچ حرفی دستش را به من داد دستی که هنوز از ترس و خشم می لرزید. 0 0 بتمن 1404/6/10 خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله) زهرا صالحی زاده 3.6 11 صفحۀ 77 حقیقت این گل های رنگ به رنگ مثل اندرون شاه شهید ماند که هر روزه عصر خانم ها هر یک ، یک نوع لباس پوشیده و بزک کرده مثل طاووس مست می خرامیدند . انواع اقسام ناز کرشمه از هر یک مشاهده می شد که چشم روزگار تا آن زمان ندیده بود و بعد ها هم نخواهد دید 0 25 بتمن 1404/6/10 خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله) زهرا صالحی زاده 3.6 11 صفحۀ 47 همین جور که من دلتنگ بودم اسمان هم ابر داشت و گاه باران می آمد ، گاهی نمی آمد . دل هوا با دل من یک جور بود . گرفته شده بود و چشم من و ابر هر دو گریان ... 0 29 بتمن 1404/5/17 دیوان امام جلیل رسولی 4.2 7 صفحۀ 11 یا بُکش یا بِرهان زین قفس تنگ مرا یا برون ساز ز دل این هوس باطل ما لایق طوف حریم تو نبودیم اگر از چه رو پس ز محبت بسرشتی گِل ما ؟ 0 8
بریدههای کتاب بتمن بتمن 4 روز پیش شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 615 صفحۀ 112 اه خدای مهربان ، حتی یک دقیقه خوشبختی برای عمری کافی نیست؟ 2 0 بتمن 4 روز پیش شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 615 صفحۀ 93 اتاق زیر شیرونی الان خالیه ، مادر بزرگم گفت می خواد به مرد جوونی اجاره اش بده . پرسیدم چرا حتما جوون ؟ چون من دیگه رفتنی ام . اما خیال نکنی می خوام برات شوهر گیر بیارم. برای همین فهمیدم می خواد برام شوهر پیدا کنه 0 0 بتمن 1404/6/28 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 615 صفحۀ 10 به دخترک گفتم نترس دستت رو به من بده دیگه جرئت نمی کنه اذیتت کنه . بی هیچ حرفی دستش را به من داد دستی که هنوز از ترس و خشم می لرزید. 0 0 بتمن 1404/6/10 خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله) زهرا صالحی زاده 3.6 11 صفحۀ 77 حقیقت این گل های رنگ به رنگ مثل اندرون شاه شهید ماند که هر روزه عصر خانم ها هر یک ، یک نوع لباس پوشیده و بزک کرده مثل طاووس مست می خرامیدند . انواع اقسام ناز کرشمه از هر یک مشاهده می شد که چشم روزگار تا آن زمان ندیده بود و بعد ها هم نخواهد دید 0 25 بتمن 1404/6/10 خانم! فردا کوچ است: سفرنامه سکینه سلطان (وقارالدوله) زهرا صالحی زاده 3.6 11 صفحۀ 47 همین جور که من دلتنگ بودم اسمان هم ابر داشت و گاه باران می آمد ، گاهی نمی آمد . دل هوا با دل من یک جور بود . گرفته شده بود و چشم من و ابر هر دو گریان ... 0 29 بتمن 1404/5/17 دیوان امام جلیل رسولی 4.2 7 صفحۀ 11 یا بُکش یا بِرهان زین قفس تنگ مرا یا برون ساز ز دل این هوس باطل ما لایق طوف حریم تو نبودیم اگر از چه رو پس ز محبت بسرشتی گِل ما ؟ 0 8