بریده‌های کتاب Queen of Loneliness

پی زیبا و خوشگل من، با من بمان... با من بمان، با من بمان.

+پی زیبای من دوست داری برقصی؟ _من هرگز این شانس را از دست نمی دهم تا روی انگشتانت پا نگذارم مالاکای...

_کجا باید باشم؟ +اتاق خودت شاید؟ _اتاق من تو را ندارد ، به همین دلیل من این هستم. +ای حرامزاده ی غیر قابل تحمل مغرور...

من هر کاری میکنم تا بقیه روزهایم را زیر این بید و در آغوش او زندگی کنم

اوه پی زیبای من... برای یک بار هم که شده این من هستم که نابود کننده شما خواهم بود.

من مجری شما خواهم بود. رقیب شما، انتظار مخفی شما در زیر بید...

دنیا مکان بی رحمی است و وجود دوستان این بی رحمی را کم می کند.

زنبوری را از روی محبت بگیر، تا محدوده ی محبت را بیاموزی.

من هم باقی عمرم رو صرف این می کنم که پیدات کنم. در سایه ها نگاهت میکنم. در خیابان ها باهات مبارزه میکنم. در رویاهام با تو میرقصم. چون زندگی بدون تو فقط وقتی برام قابل تحمله که بدونم تو هم اون بیرون داری زندگی میکنی.... 💔

عاشق دختری هستم که مدت ها قبل از اینکه ملکه من شود به او تعظیم می کردم...

من پیدین را از میان شکاف های جمعیت خروشان نگاه می کنم، همانطور که تا اخر عمر میخواهم. مجبور میشوم روزهایم را در خدمت او بگذرانم اما هرگز در کنار او نباشم ... 💔

ملکه من مال کیت نیست، نه مال ایلیا،مال من... ✨

برای تمام کسانی که به اندازه کافی نترس هستند که از قلب خود پیروی کنند

اگر ایجاد تغییر اسون بود احتمالا اون موقع دیگه خیلی کارهای مهمی نبود

تغییر بزرگ تلاش زیادی می خواهد

باید سعی کنیم شرایط رو همون طوری که هست بپذیریم . این پذیرش ارامش بزرگی به همراه داره.

گذشته مثل داستانیه که به ما میگه چطوری به جای الانمون رسیدیم ولی تو می تونی همین حالا دست به کار بشی و یه داستان جدید بنویسی....

قدرت شمشیر فولاد و اتش نیست، گاهی اوقات قدرت در سکوت و ارامش یافت میشود مثل وقتی که دست کسی را در هنگام غصه خوردن در دست میگیرید. در نحوه گوش سپردن شما به دیگران. در نحوه حضور یافتن هروز تان در انتظار حتی وقتی خسته، هراسان و واقعا مردد هستید. این قدرت است....

برایش عجیب بود که چقدر می توانست به مردم نزدیک و در عین حال همان قدر از انها دور باشد و احساس تنهایی کند