بریدههای کتاب پروا پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 152 0 1 پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 118 اخم می کنم و می فهمم دارم کاری را می کنم که همیشه به خودم می گفتم نخواهم کرد "چیزی را آرزو می کنم که هیچوقت نمی توانم داشته باشم" 0 2 پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 118 تو یه دختر در حال مرگی با عذاب وجدان زنده موندن! 0 1 پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 57 لبخندم را پنهان می کنم و برای اولین بار سنگینی هر یک اینچ،هر میلی متر این شش قدم بین مان را حس می کنم... و سعی می کنم فراموش کنم که این فاصله همیشه بین ما خواهد بود:) 0 0 پروا 1404/4/1 ادموند آمنه پازکی 4.1 17 صفحۀ 203 چقدر روز های خوشی کوتاهه!!! 0 0 پروا 1404/3/7 سیزده دلیل برای ... جی آشر 3.1 31 صفحۀ 208 میز خالی وسط ٱتاق دو هفته اس که خالیه و تا آخر سال خالی می مونه میزی که روزی جای هانا بود. اما مقصر کیه؟! باید چه اتفاقی می ٱفتاد تا الان روی این میز جای گرد و خاک هانا نشسته بود؟! هیچکس نمی دونه شاید چون هیچکس برای دونستن سعی نمی کنه! اما چیزی که واضحه اینه همه ی ما گناهکار بودیم... 0 1 پروا 1404/2/26 من او را دوست داشتم آنا گاوالدا 3.2 47 صفحۀ 43 اگر انسانیت شما اینقدر بی مقدار بوده است،چرا به خاطر آن جنگیدید؟! 0 3 پروا 1404/2/26 من او را دوست داشتم آنا گاوالدا 3.2 47 صفحۀ 29 باید یک بار بخاطر همه چیز گریه کرد. آنقدر که اشک ها خشک شوند،باید تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد! 0 6 پروا 1404/2/22 دختری که به اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 201 صفحۀ 280 دوستت دارم. منتظرم بمون اونجا که خشکی به دریا می پیونده:) 0 3 پروا 1404/2/21 دختری که به اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 201 صفحۀ 49 تو کی باشی که بخوای ٱمیدهاشون رو قضاوت کنی؟ حداقل اونها ٱمید دارن تو چی داری؟ شمشیری بُران؛کلامی پر از نفرت! 0 6 پروا 1404/2/19 دختری که به اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 201 صفحۀ 27 آیا تو داری دنیا را به گریه می اندازی یا دنیاست که تو رو به گریه انداخته؟! 0 1 پروا 1404/1/18 پسری که دور دنیا را رکاب زد؛ سفر به آسیا جلد 3 الستر هامفریز 3.9 10 صفحۀ 20 0 1 پروا 1404/1/10 دختری که گذشته ای نداشت کاترین کرافت 3.6 1 صفحۀ 9 می دانستم که همیشه چیزی بد تر از تنهایی هم آن بیرون وجود دارد. البته از تنهایی لذت نمیبردم. دلم می خواست می توانستم به یک نفر نزدیک بشوم! 0 1 پروا 1404/1/10 دختری که گذشته ای نداشت کاترین کرافت 3.6 1 صفحۀ 8 فقط زنده بودم؛زندگی نمی کردم! 0 1
بریدههای کتاب پروا پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 152 0 1 پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 118 اخم می کنم و می فهمم دارم کاری را می کنم که همیشه به خودم می گفتم نخواهم کرد "چیزی را آرزو می کنم که هیچوقت نمی توانم داشته باشم" 0 2 پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 118 تو یه دختر در حال مرگی با عذاب وجدان زنده موندن! 0 1 پروا 1404/4/2 پنج قدم فاصله ریچل لیپینکات 4.3 129 صفحۀ 57 لبخندم را پنهان می کنم و برای اولین بار سنگینی هر یک اینچ،هر میلی متر این شش قدم بین مان را حس می کنم... و سعی می کنم فراموش کنم که این فاصله همیشه بین ما خواهد بود:) 0 0 پروا 1404/4/1 ادموند آمنه پازکی 4.1 17 صفحۀ 203 چقدر روز های خوشی کوتاهه!!! 0 0 پروا 1404/3/7 سیزده دلیل برای ... جی آشر 3.1 31 صفحۀ 208 میز خالی وسط ٱتاق دو هفته اس که خالیه و تا آخر سال خالی می مونه میزی که روزی جای هانا بود. اما مقصر کیه؟! باید چه اتفاقی می ٱفتاد تا الان روی این میز جای گرد و خاک هانا نشسته بود؟! هیچکس نمی دونه شاید چون هیچکس برای دونستن سعی نمی کنه! اما چیزی که واضحه اینه همه ی ما گناهکار بودیم... 0 1 پروا 1404/2/26 من او را دوست داشتم آنا گاوالدا 3.2 47 صفحۀ 43 اگر انسانیت شما اینقدر بی مقدار بوده است،چرا به خاطر آن جنگیدید؟! 0 3 پروا 1404/2/26 من او را دوست داشتم آنا گاوالدا 3.2 47 صفحۀ 29 باید یک بار بخاطر همه چیز گریه کرد. آنقدر که اشک ها خشک شوند،باید تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد! 0 6 پروا 1404/2/22 دختری که به اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 201 صفحۀ 280 دوستت دارم. منتظرم بمون اونجا که خشکی به دریا می پیونده:) 0 3 پروا 1404/2/21 دختری که به اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 201 صفحۀ 49 تو کی باشی که بخوای ٱمیدهاشون رو قضاوت کنی؟ حداقل اونها ٱمید دارن تو چی داری؟ شمشیری بُران؛کلامی پر از نفرت! 0 6 پروا 1404/2/19 دختری که به اعماق دریا افتاد اکسی اوه 4.1 201 صفحۀ 27 آیا تو داری دنیا را به گریه می اندازی یا دنیاست که تو رو به گریه انداخته؟! 0 1 پروا 1404/1/18 پسری که دور دنیا را رکاب زد؛ سفر به آسیا جلد 3 الستر هامفریز 3.9 10 صفحۀ 20 0 1 پروا 1404/1/10 دختری که گذشته ای نداشت کاترین کرافت 3.6 1 صفحۀ 9 می دانستم که همیشه چیزی بد تر از تنهایی هم آن بیرون وجود دارد. البته از تنهایی لذت نمیبردم. دلم می خواست می توانستم به یک نفر نزدیک بشوم! 0 1 پروا 1404/1/10 دختری که گذشته ای نداشت کاترین کرافت 3.6 1 صفحۀ 8 فقط زنده بودم؛زندگی نمی کردم! 0 1