بریدههای کتاب دخترک قصهها دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 89 دلش میخواهد خودش را بپیچد لای فرش و داد بزند. هی فرش را دور خودش بپیچد و هی داد بزند،آنقدر که صدایش خفه شود 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 89 باید کسی با ایده های بزرگ هم وجود داشته باشد. منظومه ها زمانی خوب کار میکنند که حول ستاره ها ساخته شده باشند. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 70 هر چقدر هم به این حرفها اهمیت ندهی، باز هم بعضی از آنها ناراحتت میکنند 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 68 اما او فقط خیلی آدم امیدواری است. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 63 تقریبا؟ محض رضای مسیح، نمیشه که تقریبا تو قایق باشی؛یا تو قایقی یا تو آب. وقتی هم که همهی شما احمق ها افتادین تو آب، چه اهمیتی داره که تو نفر آخری بودی که افتادی؟ 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 63 وقتی شانس برنده شدن داری که خواستت برای برد بیشتر از ترست برای باخت باشه. هیچکس وقتی ترسیده برنده نمیشود. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 57 این هم یک مسئله بزرگ است و هم کوچک؛این که بدانی هستند کسانی که هیچ وقت رهایت نمیکننده. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 49 اما سرما هیچوقت او را آزار نمیدهد... 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 20 "نمیشه تو این شهر زندگی کرد،مایا.آدم تو این شهر فقط زنده است،زندگی نمیکنه" هیچکدامشان هیچ ایدهای در این باره ندارند که این موضوع چقدر میتواند درست باشد. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 13 هرچه را می سازی دیگران نابود میکنند، اما باز هم بساز،چون در پایان فقط تو هستی و خدا و این مسئله بین شما دوتا است،نه بین تو و دیگران. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 12 اگر صادق باشی،سرت کلاه میگذارند،اما صادق باش. اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت میکنند، اما مهربان باش. تمامی خوبی های امروزت فردا بدست فراموشی سپرده میشود، اما خوبی کن. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 11 جاهایی مثل اینجا چشم امیدشان به جوانانشان است،چون تنها آنها هستند که به یاد ندارند اوضاع قبلا بهتر بود.این میتواند یک موهبت باشد 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 10 به آدمی که تو زندگیش چیزی رو نداره که بی دلیل عاشقش باشه،اعتماد نکن 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 329 پدر گفت: "تصمیم گرفتی؟" "هنوز مرددم." "شک کن دخترم، شک اساس ایمان است" 0 6 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 329 گاه نالهای آدم را تسکین می دهد، اما من نمیتوانستم. 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 239 گویی حادثه غریبی در راه بود، مثل همه افسانههای تلخ. 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 232 و به تلخی مرگ، خندیده بود. 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 219 میرزا حسن گفت: "به چشم های این مردم نگاه کن، همه مردهاند" 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 199 چه حرفها! مگر ما میتوانیم شخصیت آدمها را تعیین کنیم؟ چرا هرکس که به های و هوی دنیا دل نمیدهد، میشود بی سر و پا؟ 0 4 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 198 و چرا برای داشتن او باید به زمین و زمان التماس میکردم؟ 0 2
بریدههای کتاب دخترک قصهها دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 89 دلش میخواهد خودش را بپیچد لای فرش و داد بزند. هی فرش را دور خودش بپیچد و هی داد بزند،آنقدر که صدایش خفه شود 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 89 باید کسی با ایده های بزرگ هم وجود داشته باشد. منظومه ها زمانی خوب کار میکنند که حول ستاره ها ساخته شده باشند. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 70 هر چقدر هم به این حرفها اهمیت ندهی، باز هم بعضی از آنها ناراحتت میکنند 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 68 اما او فقط خیلی آدم امیدواری است. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 63 تقریبا؟ محض رضای مسیح، نمیشه که تقریبا تو قایق باشی؛یا تو قایقی یا تو آب. وقتی هم که همهی شما احمق ها افتادین تو آب، چه اهمیتی داره که تو نفر آخری بودی که افتادی؟ 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 63 وقتی شانس برنده شدن داری که خواستت برای برد بیشتر از ترست برای باخت باشه. هیچکس وقتی ترسیده برنده نمیشود. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 57 این هم یک مسئله بزرگ است و هم کوچک؛این که بدانی هستند کسانی که هیچ وقت رهایت نمیکننده. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 49 اما سرما هیچوقت او را آزار نمیدهد... 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 20 "نمیشه تو این شهر زندگی کرد،مایا.آدم تو این شهر فقط زنده است،زندگی نمیکنه" هیچکدامشان هیچ ایدهای در این باره ندارند که این موضوع چقدر میتواند درست باشد. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 13 هرچه را می سازی دیگران نابود میکنند، اما باز هم بساز،چون در پایان فقط تو هستی و خدا و این مسئله بین شما دوتا است،نه بین تو و دیگران. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 12 اگر صادق باشی،سرت کلاه میگذارند،اما صادق باش. اگر مهربان باشی، از سر خودخواهی متهمت میکنند، اما مهربان باش. تمامی خوبی های امروزت فردا بدست فراموشی سپرده میشود، اما خوبی کن. 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 11 جاهایی مثل اینجا چشم امیدشان به جوانانشان است،چون تنها آنها هستند که به یاد ندارند اوضاع قبلا بهتر بود.این میتواند یک موهبت باشد 0 1 دخترک قصهها 1403/11/21 شهر خرس جلد 1 فردریک بکمن 4.0 39 صفحۀ 10 به آدمی که تو زندگیش چیزی رو نداره که بی دلیل عاشقش باشه،اعتماد نکن 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 329 پدر گفت: "تصمیم گرفتی؟" "هنوز مرددم." "شک کن دخترم، شک اساس ایمان است" 0 6 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 329 گاه نالهای آدم را تسکین می دهد، اما من نمیتوانستم. 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 239 گویی حادثه غریبی در راه بود، مثل همه افسانههای تلخ. 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 232 و به تلخی مرگ، خندیده بود. 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 219 میرزا حسن گفت: "به چشم های این مردم نگاه کن، همه مردهاند" 0 1 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 199 چه حرفها! مگر ما میتوانیم شخصیت آدمها را تعیین کنیم؟ چرا هرکس که به های و هوی دنیا دل نمیدهد، میشود بی سر و پا؟ 0 4 دخترک قصهها 1403/9/26 سال بلوا عباس معروفی 4.1 131 صفحۀ 198 و چرا برای داشتن او باید به زمین و زمان التماس میکردم؟ 0 2