بریدههای کتاب Mahdis Amirzadeh Mahdis Amirzadeh 1402/10/1 توانمندیهای نهان آدام گرانت 4.0 4 صفحۀ 60 بنی موقع شروع یاد گرفتن زبانی تازه ، هدفی بلند پروازانه برای خودش تعیین می کند : مرتکب شدن حداقل ۲۰۰ اشتباه در روز . او پیشرفتش را با تعداد اشتباهاتش ارزیابی می کند . بنی می گوید : ((هر چه بیشتر اشتباه کنید ، سریع تر پیشرفت خواهید کرد و اشتباهات کمتر می توانند به شما آسیب بزنند. بهترین درمان برای احساس خجالت ناشی از اشتباهات ، ارتکاب اشتباهات بیشتر است .)) 0 2 Mahdis Amirzadeh 1402/10/1 توانمندیهای نهان آدام گرانت 4.0 4 صفحۀ 43 شهامت به خرج دادن برای رویایی با سختی یک مهارت منش به حساب می آید و شکل ویژه ای از تصمیم گیری است . چنین کاری نیازمند سه نوع شجاعت است : ۱) کنار گذاشتن روش های در دسترس آزموده شده ۲)قرار دادن خودتان در میدان مبارزه پیش از آنکه احساس آمادگی داشته باشید ۳)نترسیدن از اشتباه کردن 0 1 Mahdis Amirzadeh 1402/10/1 توانمندیهای نهان آدام گرانت 4.0 4 صفحۀ 20 در ازای موتزارت هایی که خیلی زود شروع به درخشیدن می کنند ، چندین باخ وجود دارند که به آرامی پیشرفت می کنند و دیر شکوفا می شوند . 0 4 Mahdis Amirzadeh 1402/8/30 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 99 منشی جوان به به پهلو غلتید و سنگریزه ای از روی پل برداشت و در آب انداخت و گفت : _چه مهتابی ! این سنگ چه برقی می زند ! مثل چشم های ملکوت من ، او هم اکنون به یاد من است . آقای مودت آهسته و محبت آمیز گفت : _معذرت میخواهم ، ولی چشم های گربه در شب برق می زند. درست است که وضعمان شاعرانه است ، اما شما دیگر شعر های نامربوطی می گویید . 0 23 Mahdis Amirzadeh 1402/8/27 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 88 می توانم خواهش کنم که آدرس آینده تان را برای من بفرستید ، یا هم اکنون لطف کنید ؟ گاهی من و ساقی به شما سری می زنیم و خانواده خوشبختتان را می بینیم و یاد این روزها را زنده می کنیم . 0 10 Mahdis Amirzadeh 1402/8/23 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 64 باز هم فردا است و یک مسافرت دراز بی فایده و بدون هدف ، ساعت های کشنده در راه ، بی آنکه یک کلمه با هم حرف بزنیم و آن قیافه تلخ و عبوس شما ... بعد یک شهر دیگر و یک خانه دیگر و دوباره همان ... همان و همان ... بی تغییر و بی یک حادثه ... 0 18 Mahdis Amirzadeh 1402/8/23 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 63 _خسته ام ...این خستگی چیست ؟ از هواست یا از تنهایی ؟ و کمی هم حال تهوع دارم . 0 9 Mahdis Amirzadeh 1402/8/17 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 40 من خود را در آینه جز هیولا چیز دیگری نمی بینم , هیولایی که دور تا دورش را بالش ها و پتوها پوشانده اند و تنها دستی از او بیرون آمده و در کنارش مانده است ۰ آه ، مادر بیچاره ام ! تو حق داری ، تو حق داری که از این هیولا بگریزی و متنفر باشی ۰۰۰۰ 0 15
بریدههای کتاب Mahdis Amirzadeh Mahdis Amirzadeh 1402/10/1 توانمندیهای نهان آدام گرانت 4.0 4 صفحۀ 60 بنی موقع شروع یاد گرفتن زبانی تازه ، هدفی بلند پروازانه برای خودش تعیین می کند : مرتکب شدن حداقل ۲۰۰ اشتباه در روز . او پیشرفتش را با تعداد اشتباهاتش ارزیابی می کند . بنی می گوید : ((هر چه بیشتر اشتباه کنید ، سریع تر پیشرفت خواهید کرد و اشتباهات کمتر می توانند به شما آسیب بزنند. بهترین درمان برای احساس خجالت ناشی از اشتباهات ، ارتکاب اشتباهات بیشتر است .)) 0 2 Mahdis Amirzadeh 1402/10/1 توانمندیهای نهان آدام گرانت 4.0 4 صفحۀ 43 شهامت به خرج دادن برای رویایی با سختی یک مهارت منش به حساب می آید و شکل ویژه ای از تصمیم گیری است . چنین کاری نیازمند سه نوع شجاعت است : ۱) کنار گذاشتن روش های در دسترس آزموده شده ۲)قرار دادن خودتان در میدان مبارزه پیش از آنکه احساس آمادگی داشته باشید ۳)نترسیدن از اشتباه کردن 0 1 Mahdis Amirzadeh 1402/10/1 توانمندیهای نهان آدام گرانت 4.0 4 صفحۀ 20 در ازای موتزارت هایی که خیلی زود شروع به درخشیدن می کنند ، چندین باخ وجود دارند که به آرامی پیشرفت می کنند و دیر شکوفا می شوند . 0 4 Mahdis Amirzadeh 1402/8/30 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 99 منشی جوان به به پهلو غلتید و سنگریزه ای از روی پل برداشت و در آب انداخت و گفت : _چه مهتابی ! این سنگ چه برقی می زند ! مثل چشم های ملکوت من ، او هم اکنون به یاد من است . آقای مودت آهسته و محبت آمیز گفت : _معذرت میخواهم ، ولی چشم های گربه در شب برق می زند. درست است که وضعمان شاعرانه است ، اما شما دیگر شعر های نامربوطی می گویید . 0 23 Mahdis Amirzadeh 1402/8/27 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 88 می توانم خواهش کنم که آدرس آینده تان را برای من بفرستید ، یا هم اکنون لطف کنید ؟ گاهی من و ساقی به شما سری می زنیم و خانواده خوشبختتان را می بینیم و یاد این روزها را زنده می کنیم . 0 10 Mahdis Amirzadeh 1402/8/23 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 64 باز هم فردا است و یک مسافرت دراز بی فایده و بدون هدف ، ساعت های کشنده در راه ، بی آنکه یک کلمه با هم حرف بزنیم و آن قیافه تلخ و عبوس شما ... بعد یک شهر دیگر و یک خانه دیگر و دوباره همان ... همان و همان ... بی تغییر و بی یک حادثه ... 0 18 Mahdis Amirzadeh 1402/8/23 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 63 _خسته ام ...این خستگی چیست ؟ از هواست یا از تنهایی ؟ و کمی هم حال تهوع دارم . 0 9 Mahdis Amirzadeh 1402/8/17 ملکوت بهرام صادقی 3.7 44 صفحۀ 40 من خود را در آینه جز هیولا چیز دیگری نمی بینم , هیولایی که دور تا دورش را بالش ها و پتوها پوشانده اند و تنها دستی از او بیرون آمده و در کنارش مانده است ۰ آه ، مادر بیچاره ام ! تو حق داری ، تو حق داری که از این هیولا بگریزی و متنفر باشی ۰۰۰۰ 0 15