بریدههای کتاب ماهان خلیلی ماهان خلیلی 18 ساعت پیش دایی وانیا آنتون چخوف 3.7 9 صفحۀ 5 درست است... در این ده سال من آدم دیگری شدهام. چرا؟ دلیلش چیست؟ دایه کارم خیلی زیاد است. از صبح تا شب در حرکتم و یک لحظه استراحت ندارم. شبها توی رختخواب دایم در هراسم که مبادا برای عیادت مریضی از بستر بیرونم بکشند. در تمام این سالهایی که مرا میشناسی یک روز راحت و آزاد نگذراندهام. برای همین است که شکسته شدهام. زندگی خودش، ملال انگیز و احمقانه و مزخرف است... این زندگی آدم را در خودش غرق میکند. مردمی که دوروبر آدم هستند همه عجیب و غریباند. همه شان همینطورند. وقتی آدم چند سالی میان آنها زندگی کند بدون اینکه متوجه شود خودش هم عجیب و غریب میشود. گزیری نیست [سبیل درازش را میپیچاند] آه، چه سبیل درازی گذاشتهام! مضحک است. دایه من موجود عجیب و مضحکی شدهام. شکر خدا که هنوز عقلم را با الکل از دست ندادهام. شعورم درست کار میکند ولی احساساتم، چطور بگویم کند شده؛ نه آرزویی دارم و نه به چیزی دلبستهام و نه به کسی علاقه مندم... 0 4 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 33 امروز فهمیدم که این متسعمره برای اثبات علاقه خود به این جمعیت بومی، قرار است به کهنه سربازان یک نشان اهدا کند. آیا میتوانم بگویم که اینرا نه از روی کنایه، بلکه با اندوه خاصی مینویسم. من هیچ اشکالی در پاداش دادن به شجاعت و وفاداری نمیبینم. اما بسیاری از کسانی که امروز در کابیلی از گرسنگی از بین میروند نیز جنگیدهاند. و من تعجب میکنم چگونه به فرزندان گرسنه خود قطعهی فلزی را نشان خواهند داد که وفاداری آنهارا گواه میدهد. 0 11 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 32 ما با منطقی ذلتبار مواجه میشویم که میخواهد بگوید انسان به دلیل نداشتن غذا به اندازه کافی بیقوت است. و به دلیل همین بیقوتی حقوق کمتری به او میدهند. 0 4 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 36 از جوانترین زنی که شکم بزرگش را با دو دست نگه میداشت پرسیدم:«کجا میخوابی؟» او درحالی که به زمین خالی جلوی پای من، نزدیک مجرای ادرار اشاره میکرد، پاسخ داد:«آنجا» 0 4 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 15 من کابیلیهارا ندیدم که راجعبه زندگی با هم صحبت کنند و همه بدون استثنا با هم از یک چیز صحبت میکردند و آن هم سیه روزی بود. هیچکدام از آنها به چیز دیگری فکر نمیکرد. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 15 ما واقعا برای اینجا چه کاری انجام دادهایم؟ ما برای برگرداندن این سرزمین به چهره واقعی خود چه کردهایم؟ ما چه کردهایم؟ ما که مینویسیم چه کردهایم؟ حرف میزنیم یا قانونگذاری میکنیم و پس از بازگشت به خانه سیهروزی دیگران را فراموش میکنیم؟ این که بگوییم این مردم را دوست داریم کافی نیست. اینجا نه عشق جایی دارد نه خیرخواهی نه سخنرانی. عشق در نان، گندم و کمک کردن است. این دستی برادرانه است که باید دراز کرد. بقیهاش ادبیات است. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 14 حداقل میدانیم هیچ کینهای الهام بخش ما نیست. خود مردم کابیلی کینه ندارند. همه با من از درد و رنجشان صحبت کردند. هیچکدام با من از نفرت صحبت نکردند. چرا که نفرت نیز به قدرت نیاز دارد و درجه خاصی از بدبختی حتی نفرت را از بین میبرد 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/8 کالیگولا آلبر کامو 4.0 43 صفحۀ 53 روزی میرسد که او در مقابل یک مملکت پر از مرده و اقوام مرده تنها بماند. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/8 کالیگولا آلبر کامو 4.0 43 صفحۀ 57 راستی یاد عدالت افتادم.باید عجله کنم: زودتر بروم تا به یک حکم اعدام برسم. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 127 انسان میخواهد وانمود کند فناناپذیر است و پس از چند هفته حتی مطمئن نیست که بتواند خود را به فردا بکشاند. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 135 خواب، سقوط کردن بود و بیداری مچاله شدن. 0 0 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 132 ما نمیتوانیم بیگناهی هیچکس را تائید کنیم، در صورتی که میتوانیم به طور قطع مجرمیت همهکس را مسلم بدانیم. هر انسان گواهی است بر جنایت همه انسانهای دیگر. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 135 باور میکرد که جنایت تنها در این نیست که دیگری را بکشی، بلکه بیشتر در این است که بیشتر خود زنده بمانی. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 136 میتوان در این جهان جنگ کرد، ادای عشق را درآورد،؛ همنوع خود را شکنجه داد، در روزنامهها خودی نمود، یا سادهتر از اینها درحال بافتن از همسایه خود بد گفت. اما، در پارهای موارد، ادامه دادن، تنها ادامه دادن، مافوق قدرت بشر است. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/6 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 56 روح انسان با شکوه طبیعت، زندگی از سر میگیرد. 0 14 ماهان خلیلی 1404/1/6 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 56 در آسمان رازی است که از آن بیتفاوتی و زیبایی میریزد. 0 10 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 41 انجام تکلیف و قبول مرد بودن تنها به پیری میانجامد و بس. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 38 انجام تکلیف و قبول مرد بودن تنها به پیری میانجامد و بس. 0 3 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 35 در فقر، تنهایی است، اما نوعی تنهایی که به هرچیز بهای واقعی آنرا میدهد. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 34 آری خوشبختی همین است. احساس ترحمی که برای بدبختی داریم. 0 3
بریدههای کتاب ماهان خلیلی ماهان خلیلی 18 ساعت پیش دایی وانیا آنتون چخوف 3.7 9 صفحۀ 5 درست است... در این ده سال من آدم دیگری شدهام. چرا؟ دلیلش چیست؟ دایه کارم خیلی زیاد است. از صبح تا شب در حرکتم و یک لحظه استراحت ندارم. شبها توی رختخواب دایم در هراسم که مبادا برای عیادت مریضی از بستر بیرونم بکشند. در تمام این سالهایی که مرا میشناسی یک روز راحت و آزاد نگذراندهام. برای همین است که شکسته شدهام. زندگی خودش، ملال انگیز و احمقانه و مزخرف است... این زندگی آدم را در خودش غرق میکند. مردمی که دوروبر آدم هستند همه عجیب و غریباند. همه شان همینطورند. وقتی آدم چند سالی میان آنها زندگی کند بدون اینکه متوجه شود خودش هم عجیب و غریب میشود. گزیری نیست [سبیل درازش را میپیچاند] آه، چه سبیل درازی گذاشتهام! مضحک است. دایه من موجود عجیب و مضحکی شدهام. شکر خدا که هنوز عقلم را با الکل از دست ندادهام. شعورم درست کار میکند ولی احساساتم، چطور بگویم کند شده؛ نه آرزویی دارم و نه به چیزی دلبستهام و نه به کسی علاقه مندم... 0 4 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 33 امروز فهمیدم که این متسعمره برای اثبات علاقه خود به این جمعیت بومی، قرار است به کهنه سربازان یک نشان اهدا کند. آیا میتوانم بگویم که اینرا نه از روی کنایه، بلکه با اندوه خاصی مینویسم. من هیچ اشکالی در پاداش دادن به شجاعت و وفاداری نمیبینم. اما بسیاری از کسانی که امروز در کابیلی از گرسنگی از بین میروند نیز جنگیدهاند. و من تعجب میکنم چگونه به فرزندان گرسنه خود قطعهی فلزی را نشان خواهند داد که وفاداری آنهارا گواه میدهد. 0 11 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 32 ما با منطقی ذلتبار مواجه میشویم که میخواهد بگوید انسان به دلیل نداشتن غذا به اندازه کافی بیقوت است. و به دلیل همین بیقوتی حقوق کمتری به او میدهند. 0 4 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 36 از جوانترین زنی که شکم بزرگش را با دو دست نگه میداشت پرسیدم:«کجا میخوابی؟» او درحالی که به زمین خالی جلوی پای من، نزدیک مجرای ادرار اشاره میکرد، پاسخ داد:«آنجا» 0 4 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 15 من کابیلیهارا ندیدم که راجعبه زندگی با هم صحبت کنند و همه بدون استثنا با هم از یک چیز صحبت میکردند و آن هم سیه روزی بود. هیچکدام از آنها به چیز دیگری فکر نمیکرد. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 15 ما واقعا برای اینجا چه کاری انجام دادهایم؟ ما برای برگرداندن این سرزمین به چهره واقعی خود چه کردهایم؟ ما چه کردهایم؟ ما که مینویسیم چه کردهایم؟ حرف میزنیم یا قانونگذاری میکنیم و پس از بازگشت به خانه سیهروزی دیگران را فراموش میکنیم؟ این که بگوییم این مردم را دوست داریم کافی نیست. اینجا نه عشق جایی دارد نه خیرخواهی نه سخنرانی. عشق در نان، گندم و کمک کردن است. این دستی برادرانه است که باید دراز کرد. بقیهاش ادبیات است. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/9 سیه روزی کابیلی آلبر کامو 5.0 1 صفحۀ 14 حداقل میدانیم هیچ کینهای الهام بخش ما نیست. خود مردم کابیلی کینه ندارند. همه با من از درد و رنجشان صحبت کردند. هیچکدام با من از نفرت صحبت نکردند. چرا که نفرت نیز به قدرت نیاز دارد و درجه خاصی از بدبختی حتی نفرت را از بین میبرد 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/8 کالیگولا آلبر کامو 4.0 43 صفحۀ 53 روزی میرسد که او در مقابل یک مملکت پر از مرده و اقوام مرده تنها بماند. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/8 کالیگولا آلبر کامو 4.0 43 صفحۀ 57 راستی یاد عدالت افتادم.باید عجله کنم: زودتر بروم تا به یک حکم اعدام برسم. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 127 انسان میخواهد وانمود کند فناناپذیر است و پس از چند هفته حتی مطمئن نیست که بتواند خود را به فردا بکشاند. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 135 خواب، سقوط کردن بود و بیداری مچاله شدن. 0 0 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 132 ما نمیتوانیم بیگناهی هیچکس را تائید کنیم، در صورتی که میتوانیم به طور قطع مجرمیت همهکس را مسلم بدانیم. هر انسان گواهی است بر جنایت همه انسانهای دیگر. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 135 باور میکرد که جنایت تنها در این نیست که دیگری را بکشی، بلکه بیشتر در این است که بیشتر خود زنده بمانی. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/8 سقوط آلبر کامو 3.9 64 صفحۀ 136 میتوان در این جهان جنگ کرد، ادای عشق را درآورد،؛ همنوع خود را شکنجه داد، در روزنامهها خودی نمود، یا سادهتر از اینها درحال بافتن از همسایه خود بد گفت. اما، در پارهای موارد، ادامه دادن، تنها ادامه دادن، مافوق قدرت بشر است. 0 1 ماهان خلیلی 1404/1/6 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 56 روح انسان با شکوه طبیعت، زندگی از سر میگیرد. 0 14 ماهان خلیلی 1404/1/6 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 56 در آسمان رازی است که از آن بیتفاوتی و زیبایی میریزد. 0 10 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 41 انجام تکلیف و قبول مرد بودن تنها به پیری میانجامد و بس. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 38 انجام تکلیف و قبول مرد بودن تنها به پیری میانجامد و بس. 0 3 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 35 در فقر، تنهایی است، اما نوعی تنهایی که به هرچیز بهای واقعی آنرا میدهد. 0 2 ماهان خلیلی 1404/1/2 پشت و رو آلبر کامو 3.6 1 صفحۀ 34 آری خوشبختی همین است. احساس ترحمی که برای بدبختی داریم. 0 3