بریدههای کتاب ماهان خلیلی ماهان خلیلی 56 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 53 تنها بدان خدایی ایمان دارم که رقص بداند. 0 3 ماهان خلیلی 56 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 53 تاب آوردن زندگی دشوار است: اما خود را چنین نازپروده منمای! ما همه نرینه و مادینه خران خوش خط و خال بارکش ایم! 0 4 ماهان خلیلی 56 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 53 با من میگویید «تاب آوردن زندگی دشوار است.» پس گردن فرازیات در بامداد و افتادگیات در شامگاه از چی ست؟ 0 1 ماهان خلیلی 57 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 52 شما آنگاه که آرزومند اوج گرفتناید، روی به بالا دارید؛ و من روی به پایین، زیرا که اوج گرفتهام! 0 1 ماهان خلیلی 1 ساعت پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 52 از سرسری خوانان بیزار ام. 0 2 ماهان خلیلی 2 ساعت پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 49 انسان چیزیست که بر او چیره میباید شد! ازینرو میباید به فضیلتهایت عشقورزی؛ زیرا که بر سر آنها فنا خواهی شد. 0 3 ماهان خلیلی 2 ساعت پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 45 «من یکسره تن هستم و جز آن هیچ؛ و روان تنها واژهای است برای چیزی در تن.» 0 0 ماهان خلیلی 2 روز پیش پشت درهای بسته (نمایشنامه تک پرده ای) ژان پل سارتر 3.8 30 صفحۀ 46 «همیشه وقتی با کسی صحبت میکردم مطمئن میشدم که آینهای دم دستم باشد که خودم را در آن ببینم. خودم را حین حرف زدن میدیدم و بگویی نگویی مرا هوشیار نگه میداشت، چون خودم را میدیدم همانطور که دیگران میدیدندم...» 0 29 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 39 خفتن هنری کوچیک نیست: برای آن سراسر روز را بیدار میباید بود. 0 8 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 43 لیک «آن جهان» سخت از انسان نهان است؛ آن جهان نامردمانهی از مردمی بری که یک «هیچ» آسمانی است. باری، بطن هستی با انسان جز به صورت انسان سخن نمیگوید. 0 3 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 43 خستگی بود که خدایان و آخرتها را همه آفرید؛ خستگیای که میخواهد با یک جهش، با جهش مرگ، به نهایت رسد؛ خستگیای مسکین و نادان، که دیگر «خواستن» نمیخواهد. 0 1 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 42 آفریدگار میخواست چشم از خویش برگیرد، پس جهان را آفرید. 0 2 ماهان خلیلی 5 روز پیش آدم اول آلبر کامو 3.5 5 صفحۀ 97 در همان دم فهمید که مادربزرگش از روی خست دست خود را توی نجاست فرو نبرده است بلکه این کار را از روی احتیاج وحشتناکی است که باعث میشد در این خانه دو فرانک پول هنگفتی باشد. 0 2 ماهان خلیلی 5 روز پیش آدم اول آلبر کامو 3.5 5 صفحۀ 95 در هر صورت با اینکه دریا و آفتاب و بازیهای محله خوشیهای مجانی بود اما سیبزمینی سرخ کرده و شکرپنیر و شیرینی عربی و مخصوصا در مورد ژاک، پارهای از از مسابقات فوتبال یک خرده پول میخواست. 0 38 ماهان خلیلی 5 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 22 هنوز چه بسا چیزی کرموار درون شماست. روزگاری بوزینه بودید و هنوز نیز انسان از هر بوزینه بوزینهتر است. 0 2 ماهان خلیلی 5 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 21 «چه بسا این قدیس پیر در جنگلاش هنوز چیزی از آن نشنیده باشد که خدا مرده است!» 0 3 ماهان خلیلی 5 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 22 برادران، شما را سوگند میدهم که به زمین وفادار مانید و باور ندارید آنانی را که با شما از امیدهای ابرزمینی سخن میگویند. اینان زهرپالای اند، چه خود دانند یا ندانند. 0 4 ماهان خلیلی 6 روز پیش سن عقل (از سه گانه ی راه های آزادی) ژان پل سارتر 4.1 2 صفحۀ 95 نویسندگان تعطیلات: خرده بورژواهایی که سالی یک داستان کوتاه یا پنجششتا شعر مینویسند، بلکه زندگیشان را کمی آرمانی کنند. به خاطر سلامتی. 0 6 ماهان خلیلی 7 روز پیش سن عقل (از سه گانه ی راه های آزادی) ژان پل سارتر 4.1 2 صفحۀ 87 نمیتوانست از دست کشیدن روی شکمش خودداری کند. فکر کرد «اینجاست» اینجا. یک چیز زنده و بدشانس مثل خودش. یک زندگی پوچ و زاید مثل خودش. 0 7 ماهان خلیلی 7 روز پیش سن عقل (از سه گانه ی راه های آزادی) ژان پل سارتر 4.1 2 صفحۀ 87 «آیا این بچه میتواند زندگی کند؟ من که گندیدم.» 0 8
بریدههای کتاب ماهان خلیلی ماهان خلیلی 56 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 53 تنها بدان خدایی ایمان دارم که رقص بداند. 0 3 ماهان خلیلی 56 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 53 تاب آوردن زندگی دشوار است: اما خود را چنین نازپروده منمای! ما همه نرینه و مادینه خران خوش خط و خال بارکش ایم! 0 4 ماهان خلیلی 56 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 53 با من میگویید «تاب آوردن زندگی دشوار است.» پس گردن فرازیات در بامداد و افتادگیات در شامگاه از چی ست؟ 0 1 ماهان خلیلی 57 دقیقه پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 52 شما آنگاه که آرزومند اوج گرفتناید، روی به بالا دارید؛ و من روی به پایین، زیرا که اوج گرفتهام! 0 1 ماهان خلیلی 1 ساعت پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 52 از سرسری خوانان بیزار ام. 0 2 ماهان خلیلی 2 ساعت پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 49 انسان چیزیست که بر او چیره میباید شد! ازینرو میباید به فضیلتهایت عشقورزی؛ زیرا که بر سر آنها فنا خواهی شد. 0 3 ماهان خلیلی 2 ساعت پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 45 «من یکسره تن هستم و جز آن هیچ؛ و روان تنها واژهای است برای چیزی در تن.» 0 0 ماهان خلیلی 2 روز پیش پشت درهای بسته (نمایشنامه تک پرده ای) ژان پل سارتر 3.8 30 صفحۀ 46 «همیشه وقتی با کسی صحبت میکردم مطمئن میشدم که آینهای دم دستم باشد که خودم را در آن ببینم. خودم را حین حرف زدن میدیدم و بگویی نگویی مرا هوشیار نگه میداشت، چون خودم را میدیدم همانطور که دیگران میدیدندم...» 0 29 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 39 خفتن هنری کوچیک نیست: برای آن سراسر روز را بیدار میباید بود. 0 8 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 43 لیک «آن جهان» سخت از انسان نهان است؛ آن جهان نامردمانهی از مردمی بری که یک «هیچ» آسمانی است. باری، بطن هستی با انسان جز به صورت انسان سخن نمیگوید. 0 3 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 43 خستگی بود که خدایان و آخرتها را همه آفرید؛ خستگیای که میخواهد با یک جهش، با جهش مرگ، به نهایت رسد؛ خستگیای مسکین و نادان، که دیگر «خواستن» نمیخواهد. 0 1 ماهان خلیلی 3 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 42 آفریدگار میخواست چشم از خویش برگیرد، پس جهان را آفرید. 0 2 ماهان خلیلی 5 روز پیش آدم اول آلبر کامو 3.5 5 صفحۀ 97 در همان دم فهمید که مادربزرگش از روی خست دست خود را توی نجاست فرو نبرده است بلکه این کار را از روی احتیاج وحشتناکی است که باعث میشد در این خانه دو فرانک پول هنگفتی باشد. 0 2 ماهان خلیلی 5 روز پیش آدم اول آلبر کامو 3.5 5 صفحۀ 95 در هر صورت با اینکه دریا و آفتاب و بازیهای محله خوشیهای مجانی بود اما سیبزمینی سرخ کرده و شکرپنیر و شیرینی عربی و مخصوصا در مورد ژاک، پارهای از از مسابقات فوتبال یک خرده پول میخواست. 0 38 ماهان خلیلی 5 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 22 هنوز چه بسا چیزی کرموار درون شماست. روزگاری بوزینه بودید و هنوز نیز انسان از هر بوزینه بوزینهتر است. 0 2 ماهان خلیلی 5 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 21 «چه بسا این قدیس پیر در جنگلاش هنوز چیزی از آن نشنیده باشد که خدا مرده است!» 0 3 ماهان خلیلی 5 روز پیش چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 23 صفحۀ 22 برادران، شما را سوگند میدهم که به زمین وفادار مانید و باور ندارید آنانی را که با شما از امیدهای ابرزمینی سخن میگویند. اینان زهرپالای اند، چه خود دانند یا ندانند. 0 4 ماهان خلیلی 6 روز پیش سن عقل (از سه گانه ی راه های آزادی) ژان پل سارتر 4.1 2 صفحۀ 95 نویسندگان تعطیلات: خرده بورژواهایی که سالی یک داستان کوتاه یا پنجششتا شعر مینویسند، بلکه زندگیشان را کمی آرمانی کنند. به خاطر سلامتی. 0 6 ماهان خلیلی 7 روز پیش سن عقل (از سه گانه ی راه های آزادی) ژان پل سارتر 4.1 2 صفحۀ 87 نمیتوانست از دست کشیدن روی شکمش خودداری کند. فکر کرد «اینجاست» اینجا. یک چیز زنده و بدشانس مثل خودش. یک زندگی پوچ و زاید مثل خودش. 0 7 ماهان خلیلی 7 روز پیش سن عقل (از سه گانه ی راه های آزادی) ژان پل سارتر 4.1 2 صفحۀ 87 «آیا این بچه میتواند زندگی کند؟ من که گندیدم.» 0 8