بریدههای کتاب just a reader just a reader 15 ساعت پیش گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.6 35 صفحۀ 324 بازی توبیاس هاثورن مرا خارقالعاده نکرد. او به من چیزی را نشان داد که از قبل بودم. 0 6 just a reader دیروز گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.6 35 صفحۀ 260 من تغییر کردم. اگر نکرده بودم، شاید چیزها فرق میکردند، اما دیگر راه برگشتی وجود نداشت. 0 11 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 73 آدمها به ندرت متوجه میشوند که همیشه با لب هایشان دروغ و با چشمهایشان راست میگویند. 0 12 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 73 درنهایت احساساتمان است که تضعیفمان میکند، نه اعمالمان. 0 10 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 60 از کرهٔ زمینی که در آن سکونت داشتیم غافل شدیم و همه چیز را هدر دادیم و هدر دادیم. 4 12 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 56 تصور میکنم کسی به من کتابی داده تا بخوانم، داستانی که مرا از عذاب ذهنیام دور کند. 0 35 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 38 ۴۵۷۲۰ تماشایش کردم که شمرد. تا ۴۵۷۲ پنج ساعت طول کشید. فقط بعد متوجه شدم که داشت نفس هایش را می شمرد. 0 6 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 34 خودم را محکوم کرده ام به یک عمر تنهایی که در آن هیچ رفیقی ندارم و هیچ ذهن و عقیده ای نیست جز ذهن و عقیده خودم. 0 11 just a reader 3 روز پیش گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.6 35 صفحۀ 78 گاهی مغز آدم شروع می کنه به چرخش فرقی نمیکنه چیکار کنی همون افکار تکراری مدام تکرار میشن، دوباره و دوباره. تو یه چرخه گیر میکنی و وقتی که داخل اون چرخه باشی، نمی تونی فراتر از اون ببینی. مدام با همون احتمالات بی پایان روبه رو میشی، چون جوابی که نیاز داری...خارج از چرخه ست. حواس پرتی فقط حواس پرتی نیست. گاهی تو رو از اون چرخه بیرون میکشه و وقتی که خارج شی، وقتی که ذهنت دست از چرخیدن برداره... چیزهایی که قبلا ندیده بودی رو میبینی. 0 8 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 13 نظرات من نباید اینقدر راحت نظرت رو عوض کنه. پای عقایدت بمون، دلالو. منطقی و شفاف بحث کن. حتی اگر من مخالف باشم. 0 12 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 11 گاهی آرزو میکنم کاش میتوانستم مدتی از پوستهی خودم خارج شوم. دلم میخواهد این جسم خسته را ترک کنم؛ اما زنجیرهایم بسیار، و وزنه هایم بی اندازه سنگین است. 0 9 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 9 یادآوری کوچکی است، اما برای زخم زدن به جانم کفایت میکند. 0 4 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 6 ذهنم انباری از احساسات انسانی به دقت سازمانیافته است. 0 32 just a reader 4 روز پیش ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 65 صفحۀ 319 همیشه یه راز دیگه وجود داره. دست وقتی که فکر میکنی آخرین مسیر مخفی، آخرین تونل، آخرین راز داخل دیوارها رو پیدا کردی... همیشه یه دونه دیگه هم هست. 0 15 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 71 من زندگی ام را لابه لای صفحات کتاب ها سپری کرده ام. در نبود ارتباطات انسانی با شخصیتهای کاغذی پیوندی نزدیک داشتم در خلال داستانهای بافته در تاروپود تاریخ عشق و شکست را زندگی کردم با آنها نوجوانی را تجربه کردم دنیای من شبکه در هم تنیده ای از کلمات است عضو را به عضو استخوان را به زردپی و افکار و تصاویر را به هم متصل کرده است. وجود من متشکل از حروف است شخصیتی که با جملات خلق شده ساخته و پرداخته تخیلات داستانی است. 0 17 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 61 مردم در گذشته امید میخواستند دلشان میخواست فکر کنند اوضاع می تواند بهتر شود دلشان میخواست باور کنند میتوانند به عقب بازگردند و دوباره دل مشغول شایعه ها و ایام تعطیلات و مهمانی های شنبه شبها شوند. 0 15 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 61 در این دنیا امید از لولهی تفنگ جاریست. 0 11 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 60 اعتقادات، اولویت ها، ترجیحات، تعصبات و طرز تفکرها بینمان تفرقه انداخته بود. فریبمان داده بود. تباهمان کرده بود. 0 7 just a reader 7 روز پیش ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 65 صفحۀ 56 من به رفتن آدمها عادت داشتم. خوب بلد بودم از هیچکس انتظاری نداشته باشم. 0 38 just a reader 7 روز پیش ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 65 صفحۀ 18 حقهی فرار از حس طرد شدن این بود که هرگز به دلت اجازه ندهی برای کسی که تو را ترک کرده بود؛ دلتنگ شود. 0 13
بریدههای کتاب just a reader just a reader 15 ساعت پیش گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.6 35 صفحۀ 324 بازی توبیاس هاثورن مرا خارقالعاده نکرد. او به من چیزی را نشان داد که از قبل بودم. 0 6 just a reader دیروز گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.6 35 صفحۀ 260 من تغییر کردم. اگر نکرده بودم، شاید چیزها فرق میکردند، اما دیگر راه برگشتی وجود نداشت. 0 11 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 73 آدمها به ندرت متوجه میشوند که همیشه با لب هایشان دروغ و با چشمهایشان راست میگویند. 0 12 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 73 درنهایت احساساتمان است که تضعیفمان میکند، نه اعمالمان. 0 10 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 60 از کرهٔ زمینی که در آن سکونت داشتیم غافل شدیم و همه چیز را هدر دادیم و هدر دادیم. 4 12 just a reader 2 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 56 تصور میکنم کسی به من کتابی داده تا بخوانم، داستانی که مرا از عذاب ذهنیام دور کند. 0 35 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 38 ۴۵۷۲۰ تماشایش کردم که شمرد. تا ۴۵۷۲ پنج ساعت طول کشید. فقط بعد متوجه شدم که داشت نفس هایش را می شمرد. 0 6 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 34 خودم را محکوم کرده ام به یک عمر تنهایی که در آن هیچ رفیقی ندارم و هیچ ذهن و عقیده ای نیست جز ذهن و عقیده خودم. 0 11 just a reader 3 روز پیش گامبی نهایی جنیفرلین بارنز 4.6 35 صفحۀ 78 گاهی مغز آدم شروع می کنه به چرخش فرقی نمیکنه چیکار کنی همون افکار تکراری مدام تکرار میشن، دوباره و دوباره. تو یه چرخه گیر میکنی و وقتی که داخل اون چرخه باشی، نمی تونی فراتر از اون ببینی. مدام با همون احتمالات بی پایان روبه رو میشی، چون جوابی که نیاز داری...خارج از چرخه ست. حواس پرتی فقط حواس پرتی نیست. گاهی تو رو از اون چرخه بیرون میکشه و وقتی که خارج شی، وقتی که ذهنت دست از چرخیدن برداره... چیزهایی که قبلا ندیده بودی رو میبینی. 0 8 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 13 نظرات من نباید اینقدر راحت نظرت رو عوض کنه. پای عقایدت بمون، دلالو. منطقی و شفاف بحث کن. حتی اگر من مخالف باشم. 0 12 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 11 گاهی آرزو میکنم کاش میتوانستم مدتی از پوستهی خودم خارج شوم. دلم میخواهد این جسم خسته را ترک کنم؛ اما زنجیرهایم بسیار، و وزنه هایم بی اندازه سنگین است. 0 9 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 9 یادآوری کوچکی است، اما برای زخم زدن به جانم کفایت میکند. 0 4 just a reader 3 روز پیش ویرانم کن طاهره مافی 3.9 37 صفحۀ 6 ذهنم انباری از احساسات انسانی به دقت سازمانیافته است. 0 32 just a reader 4 روز پیش ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 65 صفحۀ 319 همیشه یه راز دیگه وجود داره. دست وقتی که فکر میکنی آخرین مسیر مخفی، آخرین تونل، آخرین راز داخل دیوارها رو پیدا کردی... همیشه یه دونه دیگه هم هست. 0 15 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 71 من زندگی ام را لابه لای صفحات کتاب ها سپری کرده ام. در نبود ارتباطات انسانی با شخصیتهای کاغذی پیوندی نزدیک داشتم در خلال داستانهای بافته در تاروپود تاریخ عشق و شکست را زندگی کردم با آنها نوجوانی را تجربه کردم دنیای من شبکه در هم تنیده ای از کلمات است عضو را به عضو استخوان را به زردپی و افکار و تصاویر را به هم متصل کرده است. وجود من متشکل از حروف است شخصیتی که با جملات خلق شده ساخته و پرداخته تخیلات داستانی است. 0 17 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 61 مردم در گذشته امید میخواستند دلشان میخواست فکر کنند اوضاع می تواند بهتر شود دلشان میخواست باور کنند میتوانند به عقب بازگردند و دوباره دل مشغول شایعه ها و ایام تعطیلات و مهمانی های شنبه شبها شوند. 0 15 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 61 در این دنیا امید از لولهی تفنگ جاریست. 0 11 just a reader 7 روز پیش خردم کن طاهره مافی 4.0 148 صفحۀ 60 اعتقادات، اولویت ها، ترجیحات، تعصبات و طرز تفکرها بینمان تفرقه انداخته بود. فریبمان داده بود. تباهمان کرده بود. 0 7 just a reader 7 روز پیش ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 65 صفحۀ 56 من به رفتن آدمها عادت داشتم. خوب بلد بودم از هیچکس انتظاری نداشته باشم. 0 38 just a reader 7 روز پیش ارثیه هاثورن جنیفر لین بارنز 4.4 65 صفحۀ 18 حقهی فرار از حس طرد شدن این بود که هرگز به دلت اجازه ندهی برای کسی که تو را ترک کرده بود؛ دلتنگ شود. 0 13