بریدههای کتاب Emperor of the book Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 42 «بقیه دستکم میگیرنت... استفاده کن، چیز قدرتمندیه.» 0 12 Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 29 هرگز اعتماد نکن. هرگز تسلیم نشو. همیشه از قلبت محافظت کن. 0 10 Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 26 او فقط اسماً پدرم بود. درست است که خونش یا جادویش یا جاودانگی اش را نداشتم. ولی بی رحمی اش را چرا. خودش آن را تیغ به تیغ در من پرورانده بود. 0 11 Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 26 این مکان همه ی مارا این طوری می کرد؛ یادمان می داد که عشق را در لبه های تیز پنهان کنیم. 0 10 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 9 عشق از هر میخ چوبی ای تیزتر است. 0 3 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 9 خانه. او را با خود به خانه می بُرد. چون پادشاه خون آشام های هیاژ _ فاتح خاندان شب، متبرک شده توسط الهه نایکسیا و یکی از قدرتمندترین مردانی که تاکنون در این قلمرو یا قلمرو بعدی قدم گذاشته بود _ تکه ای از خودش را در وجود این کودک می دید. و آنجا، دقیقا زیر دست مشت شده ی دخترک، چیز گرم و تلخ و شیرینی در سینه اش به غلیان درآمد. چیزی خطرناک تر از گرسنگی. 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 5 البته انسان ها در این جهان چیزی بیشتر از این نبودند: طعمه، آفت، یا اغلب هردو. 0 6 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 5 پادشاه نمی دانست بزرگ ترین عشقش اسباب نابودی اش هم خواهد شد!) 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 347 عشق مثل شهرت نیست؛ چیزی نیست که بقیه به شما بدهند، چیزی نیست که از بیرون بیاید. عشق کاری است که می کنید. عشق چیزی است که تولید می کنید. عشق واقعی به افراد دیگر در نهایت، راهی حقیقی برای دوست داشتن خودتان است. 0 5 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 346 " انگار عاشق کسی بودن _ حقیقی، با شجاعت، با تمام وجود عشق ورزیدن _ دری است که به چیزی مقدس منتهی می شود... 0 3 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 332 تو نمی تونی افراد رو مجبور کنی دوستت داشته باشن. ولی می تونی عشقی رو که می خوای بهت ابراز بشه به دنیا بدی. می تونی عشقی باشی که آرزوی داشتنش رو داشتی. اون طوری خوب می شی. چون عشق ورزیدن به افراد راهی برای عشق ورزیدن به خودته.) 0 3 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 329 اوضاع بهتر میشه، بعد به هم می ریزه و بعد دوباره بهتر می شه. این ریتم زندگیه... 0 66 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 326 هیچ کس هرچی رو می خواد به دست نمی آره... 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 285 فقط به خاطر اینکه نمی تونی چیزی رو حفظ کنی، به این معنی نیست که ارزشش رو نداشته. هیچ چیز همیشگی نیست. مهم چیزیه که با خودمون می بریم:) 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 242 "عالی بودن هیچ وقت راحت به دست نمی آد." 0 1 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 212 حرف ها وقتی می گی شون، خیلی ناچیزن. سه کلمه سریع و تمام، ولی یه جورایی، فکر می کنم برای من، هیچوقت تموم نشده.) 0 6 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 196 "همیشه یه راهی هست" "نه همیشه" 0 3 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 134 یه سری چیزها که خراب می شن، دیگه نمیشه درستشون کرد...) 0 3 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 65 چیزی که می خوای و چیزی که به دست می آری زیاد یکی نیستن.) 0 2 Emperor of the book 1404/1/27 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 51 زندگی واقعا ناعادلانه ست... 0 2
بریدههای کتاب Emperor of the book Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 42 «بقیه دستکم میگیرنت... استفاده کن، چیز قدرتمندیه.» 0 12 Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 29 هرگز اعتماد نکن. هرگز تسلیم نشو. همیشه از قلبت محافظت کن. 0 10 Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 26 او فقط اسماً پدرم بود. درست است که خونش یا جادویش یا جاودانگی اش را نداشتم. ولی بی رحمی اش را چرا. خودش آن را تیغ به تیغ در من پرورانده بود. 0 11 Emperor of the book 1404/2/10 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 26 این مکان همه ی مارا این طوری می کرد؛ یادمان می داد که عشق را در لبه های تیز پنهان کنیم. 0 10 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 9 عشق از هر میخ چوبی ای تیزتر است. 0 3 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 9 خانه. او را با خود به خانه می بُرد. چون پادشاه خون آشام های هیاژ _ فاتح خاندان شب، متبرک شده توسط الهه نایکسیا و یکی از قدرتمندترین مردانی که تاکنون در این قلمرو یا قلمرو بعدی قدم گذاشته بود _ تکه ای از خودش را در وجود این کودک می دید. و آنجا، دقیقا زیر دست مشت شده ی دخترک، چیز گرم و تلخ و شیرینی در سینه اش به غلیان درآمد. چیزی خطرناک تر از گرسنگی. 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 5 البته انسان ها در این جهان چیزی بیشتر از این نبودند: طعمه، آفت، یا اغلب هردو. 0 6 Emperor of the book 1404/2/9 افعی و بال های شب جلد 1 کریسا برودبنت 3.8 19 صفحۀ 5 پادشاه نمی دانست بزرگ ترین عشقش اسباب نابودی اش هم خواهد شد!) 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 347 عشق مثل شهرت نیست؛ چیزی نیست که بقیه به شما بدهند، چیزی نیست که از بیرون بیاید. عشق کاری است که می کنید. عشق چیزی است که تولید می کنید. عشق واقعی به افراد دیگر در نهایت، راهی حقیقی برای دوست داشتن خودتان است. 0 5 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 346 " انگار عاشق کسی بودن _ حقیقی، با شجاعت، با تمام وجود عشق ورزیدن _ دری است که به چیزی مقدس منتهی می شود... 0 3 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 332 تو نمی تونی افراد رو مجبور کنی دوستت داشته باشن. ولی می تونی عشقی رو که می خوای بهت ابراز بشه به دنیا بدی. می تونی عشقی باشی که آرزوی داشتنش رو داشتی. اون طوری خوب می شی. چون عشق ورزیدن به افراد راهی برای عشق ورزیدن به خودته.) 0 3 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 329 اوضاع بهتر میشه، بعد به هم می ریزه و بعد دوباره بهتر می شه. این ریتم زندگیه... 0 66 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 326 هیچ کس هرچی رو می خواد به دست نمی آره... 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 285 فقط به خاطر اینکه نمی تونی چیزی رو حفظ کنی، به این معنی نیست که ارزشش رو نداشته. هیچ چیز همیشگی نیست. مهم چیزیه که با خودمون می بریم:) 0 4 Emperor of the book 1404/2/9 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 242 "عالی بودن هیچ وقت راحت به دست نمی آد." 0 1 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 212 حرف ها وقتی می گی شون، خیلی ناچیزن. سه کلمه سریع و تمام، ولی یه جورایی، فکر می کنم برای من، هیچوقت تموم نشده.) 0 6 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 196 "همیشه یه راهی هست" "نه همیشه" 0 3 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 134 یه سری چیزها که خراب می شن، دیگه نمیشه درستشون کرد...) 0 3 Emperor of the book 1404/2/2 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 65 چیزی که می خوای و چیزی که به دست می آری زیاد یکی نیستن.) 0 2 Emperor of the book 1404/1/27 بادیگارد کاترین سنتر 3.7 18 صفحۀ 51 زندگی واقعا ناعادلانه ست... 0 2