بریده‌های کتاب نشر برج

نشر برج

نشر برج

1404/5/23

بریدۀ کتاب

صفحۀ 180

اینک حسین، که در باطن خلیفه‌ی رسول بود و در ظاهر فردی از افراد مسلمین، در برابر یزید ایستاده است که در باطن خلیفه‌ی پادشاهان بود و در ظاهر خلیفه‌ی رسول. در این تقابل میان باطن و ظاهر، گویا که پیغمبر در مقابل پیغمبر ایستاده است و اینک این پیغمبر است که سر از تن پیغمبر جدا می‌کند. آیرونی فقط تضاد نیست، بلکه نوعی تعقل است. البته تعقل معمولاً موضعی ایجابی دارد، می‌خواهد گزاره‌ها را به اثبات برساند، اما موضع آیرونی سلبی است؛ می‌خواهد آن‌چه را به اثبات می‌رسد نفی کند. آیرونی را شاید بتوان وارونگی و تضاد میان ظاهر با واقعیت نامید، واقعیتی که در تراژدی از آن به سرنوشت یاد می‌شود و اگر بخواهیم از زبان الهیات سخن بگوییم می‌توان گفت: آیرونی حضور دستان خدا در زندگی بشر است. خدا در تراژدی تشخّص نمی‌یابد، برخلاف متون مقدس که در آن‌ها تشخص می‌یابد و مانند دیگر شخصیت‌های داستان حاضر نیست، او در تراژدی نه دوستی دارد و نه دشمنی، او در تراژدی به صفت سرنوشت تجلی می‌کند و آیرونی اسمی است که بر کنش این صفت می‌نامیم.

13