بریده کتابهای شیر خدا علی محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 17 یکی از کاهنان یهودی آن حضرت را تعقیب میکرد و او را به دقت زیر نظر داشت. کاهن به نزد زنها رفت و پرسید این آقا که بود؟ زنها گفتند: «او محمد است.» کاهن آنچه از پیشگوییها و بزرگی و مقام پیامبر در کتابهای قدیمی یهود خوانده بود را برای آن زنها بیان کرد و گفت: او در آینده به جایگاه پیامبری میرسد. زنها با تعجب به یکدیگر نگاه میکردند. کاهن ادامه داد در بین زنان مکه بانویی وجود دارد که محمد را در کودکی به سرپرستی گرفته بدانید که به زودی همین محمد فرزند آن زن را به سرپرستی میگیرد و او را بزرگ میکند. هر دو نفر آنها یک ریشه دارند. محمد اسرار مهمی را به او یاد میدهد و با او پیمان برادری میبندد.» 0 1 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 23 بعد از ولادت علی ، جبرئیل بر محمد له نازل شد و گفت: ای حبیب خدا خداوند علی اعلی (بلند بلند مرتبه) به تو سلام میرساند و برای ولادت برادرت علی به تو تبریک میگوید و میفرماید زمان پیامبری و رسالت تو نزدیک شده من تو را به وسیله برادر وزیر داماد و جانشینت یاری رساندم و پشتیبانی کردم با او پشت تو را محکم کردم و نامت را آشکار ساختم. اکنون برخیز و به استقبالش برو و او را با دست راست در آغوش بگیر چراکه او اصحاب یمین است و شیعیان او پیشانی سفیدان نشانه دار هستند. 0 1 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 22 فرزند فاطمه به دنیا آمد. او همین که از شکم مادر خارج شد سر به سجده گذاشت و در همان حال دستهایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: «أَشْهَدُ أَن لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَ مُحَمَّداً رَسُولُ الله وَأَن عَلِياً وَصِيَ أَن مُحَمَّدٍ رَسُولُ اللهِ. با محمد نبوت به پایان میرسد و با من جانشینی کامل میشود و من امیرالمؤمنین هستم. سپس فرمود: «جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ) : «حق آمد و باطل رفت.» 0 0 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 30 ابوطالب برای دفاع از محمد الله دست به کار شد. او از افراد طایفه بنی هاشم خواست تا برای حمایت از محمد خانه های خود را به دره ای که میان دو کود مکه بود و شعب ابی طالب نام داشت منتقل کنند. آنها سه سال در آنجا محاصره بودند در این سه سال بنی هاشم از ترس آن که محمد توسط مشرکان در تاریکی شب ترور شود تا صبح نگهبانی میدادند. ابوطالب هر شب یکی از فرزندانش را در بستر پیامبر میخواباند. علی نیز که نوجوانی شانزده ساله بود با اشتیاق فراوان در جای او میخوابید. بعد از سه سال به خواست خدا موریانه پیمان نامه را خورد و با این معجزه محاصره بنی هاشم در سال دهم بعثت به پایان رسید. 0 5 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 29 در سال هفتم بت پرستان تصمیم گرفتند مسلمانان را محاصره اقتصادی کنند آنها پیمان نامه ای نوشتند که در آن هرگونه خرید و فروش و ازدواج با بنی هاشم ممنوع شده بود و هرکس به آن ها چیزی می فروخت اموالش مصادره می شد. تاریخ انقضای پیمان نامه نیز زمانی بود. که طایفه بنی هاشم محمد را برای کشته شدن، تسلیم مشرکان کند. سران بت پرست آن پیمان نامه شوم را امضا و در داخل کعبه نصب کردند. 0 3 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 23 مردم از شگفتی دست به دهان مانده بودند و به آنها نگاه میکردند. آنها دوست داشتند نام آن فرزند را بدانند فاطمه ادامه داد: هنگام خروج از کعبه در حالی که فرزندم را بغل کرده بودم صدایی غیبی من را خواند و گفت: ای فاطمه نام این فرزند بزرگوار را "علی" بگذار به راستی که من خداوند على أعلى هستم من او را آفریدم و از قدرت و آبرو و بزرگی و عدالتم به او بخشیدم. من نامش را از نام مقدس خود گرفتم آداب الهی را به او آموختم و او را از علوم پنهان آگاه کردم او در خانه محترم من متولد شده. او اول کسی است که بر روی خانه من اذان خواهد گفت و بتها را خواهد شکست و آنها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت. او من را به بزرگی و بزرگواری و یگانگی یاد خواهد کرد. او امام و پیشوا بعد از حبیب من (حضرت محمد) و جانشین او خواهد بود. خوش به حال کسی که او را دوست بدارد و یاری اش کند و وای بر کسی که نافرمانی اش کند و یاری اش ننماید و حقش را منکر شود! 0 1 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 24 محمد ﷺ به استقبال فاطمه و نوزادش رفت او نوزاد را در بغل گرفت و در گوش علی اذان و اقامه خواند علی با دیدن پیامبر، لب به سخن گشود و چند آیه از قرآن را تلاوت کرد محمد الله رو به علی کرد و فرمود: «به راستی که مؤمنان به وسیله تو رستگار میشوند به خدا قسم تو امیر آنهایی تو راهنمای مؤمنان هستی و آنها به وسیله تو هدایت میشوند. به خدا قسم تو جانشین و وزیر و داماد من هستی تو یاور دین من اداکننده قرضهای من همسر دخترم پدر دو نوه ام و خلیفه من در امتم هستی. خوش به حال کسی که دنباله رو تو باشد و تو را دوست بدارد و وای به حال کسی که نافرمانی ات کند و با تو دشمنی بورزد به خدا قسم هر کس تو را دوست بدارد خوشبخت شده و دشمن تو بدبخت است. » 0 2 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 18 فاطمه بنت اسد به کاهن گفت: من آن زنم من زن عموی او هستم. کاهن گفت: «اگر واقعاً آن زن تو باشی به زودی پسری عالی مقام و عالم به دنیا می آوری که نام او سه حرف دارد؛ او در همه کارهایش پیرو این پیامبر است و در همه امور کوچک و بزرگ او را یاری میدهد و نگرانیهایش را برطرف می سازد و پسر تو جانشین اوست. 0 0 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 24 محمد ﷺ به ابوطالب پیشنهاد داد تا علی را به او بدهد. ابوطالب که از مقام محمد آگاه بود این پیشنهاد را پذیرفت از آن روز بود که محمدﷺ علی را به خانه خود برد و سرپرستی او را به عهده گرفت. محمدﷺ علی را خیلی دوست داشت او خ خود در دهان علیا لقمه میگذاشت. او را در کنار خود میخواباند علی را به آغوش میکشید و به او محبت میکرد. علی را با خود همه جا می برد و هر روز چیز جدیدی به او یاد می داد و ... . 0 3
بریده کتابهای شیر خدا علی محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 17 یکی از کاهنان یهودی آن حضرت را تعقیب میکرد و او را به دقت زیر نظر داشت. کاهن به نزد زنها رفت و پرسید این آقا که بود؟ زنها گفتند: «او محمد است.» کاهن آنچه از پیشگوییها و بزرگی و مقام پیامبر در کتابهای قدیمی یهود خوانده بود را برای آن زنها بیان کرد و گفت: او در آینده به جایگاه پیامبری میرسد. زنها با تعجب به یکدیگر نگاه میکردند. کاهن ادامه داد در بین زنان مکه بانویی وجود دارد که محمد را در کودکی به سرپرستی گرفته بدانید که به زودی همین محمد فرزند آن زن را به سرپرستی میگیرد و او را بزرگ میکند. هر دو نفر آنها یک ریشه دارند. محمد اسرار مهمی را به او یاد میدهد و با او پیمان برادری میبندد.» 0 1 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 23 بعد از ولادت علی ، جبرئیل بر محمد له نازل شد و گفت: ای حبیب خدا خداوند علی اعلی (بلند بلند مرتبه) به تو سلام میرساند و برای ولادت برادرت علی به تو تبریک میگوید و میفرماید زمان پیامبری و رسالت تو نزدیک شده من تو را به وسیله برادر وزیر داماد و جانشینت یاری رساندم و پشتیبانی کردم با او پشت تو را محکم کردم و نامت را آشکار ساختم. اکنون برخیز و به استقبالش برو و او را با دست راست در آغوش بگیر چراکه او اصحاب یمین است و شیعیان او پیشانی سفیدان نشانه دار هستند. 0 1 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 22 فرزند فاطمه به دنیا آمد. او همین که از شکم مادر خارج شد سر به سجده گذاشت و در همان حال دستهایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: «أَشْهَدُ أَن لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَأَنَ مُحَمَّداً رَسُولُ الله وَأَن عَلِياً وَصِيَ أَن مُحَمَّدٍ رَسُولُ اللهِ. با محمد نبوت به پایان میرسد و با من جانشینی کامل میشود و من امیرالمؤمنین هستم. سپس فرمود: «جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ) : «حق آمد و باطل رفت.» 0 0 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 30 ابوطالب برای دفاع از محمد الله دست به کار شد. او از افراد طایفه بنی هاشم خواست تا برای حمایت از محمد خانه های خود را به دره ای که میان دو کود مکه بود و شعب ابی طالب نام داشت منتقل کنند. آنها سه سال در آنجا محاصره بودند در این سه سال بنی هاشم از ترس آن که محمد توسط مشرکان در تاریکی شب ترور شود تا صبح نگهبانی میدادند. ابوطالب هر شب یکی از فرزندانش را در بستر پیامبر میخواباند. علی نیز که نوجوانی شانزده ساله بود با اشتیاق فراوان در جای او میخوابید. بعد از سه سال به خواست خدا موریانه پیمان نامه را خورد و با این معجزه محاصره بنی هاشم در سال دهم بعثت به پایان رسید. 0 5 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 29 در سال هفتم بت پرستان تصمیم گرفتند مسلمانان را محاصره اقتصادی کنند آنها پیمان نامه ای نوشتند که در آن هرگونه خرید و فروش و ازدواج با بنی هاشم ممنوع شده بود و هرکس به آن ها چیزی می فروخت اموالش مصادره می شد. تاریخ انقضای پیمان نامه نیز زمانی بود. که طایفه بنی هاشم محمد را برای کشته شدن، تسلیم مشرکان کند. سران بت پرست آن پیمان نامه شوم را امضا و در داخل کعبه نصب کردند. 0 3 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 23 مردم از شگفتی دست به دهان مانده بودند و به آنها نگاه میکردند. آنها دوست داشتند نام آن فرزند را بدانند فاطمه ادامه داد: هنگام خروج از کعبه در حالی که فرزندم را بغل کرده بودم صدایی غیبی من را خواند و گفت: ای فاطمه نام این فرزند بزرگوار را "علی" بگذار به راستی که من خداوند على أعلى هستم من او را آفریدم و از قدرت و آبرو و بزرگی و عدالتم به او بخشیدم. من نامش را از نام مقدس خود گرفتم آداب الهی را به او آموختم و او را از علوم پنهان آگاه کردم او در خانه محترم من متولد شده. او اول کسی است که بر روی خانه من اذان خواهد گفت و بتها را خواهد شکست و آنها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت. او من را به بزرگی و بزرگواری و یگانگی یاد خواهد کرد. او امام و پیشوا بعد از حبیب من (حضرت محمد) و جانشین او خواهد بود. خوش به حال کسی که او را دوست بدارد و یاری اش کند و وای بر کسی که نافرمانی اش کند و یاری اش ننماید و حقش را منکر شود! 0 1 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 24 محمد ﷺ به استقبال فاطمه و نوزادش رفت او نوزاد را در بغل گرفت و در گوش علی اذان و اقامه خواند علی با دیدن پیامبر، لب به سخن گشود و چند آیه از قرآن را تلاوت کرد محمد الله رو به علی کرد و فرمود: «به راستی که مؤمنان به وسیله تو رستگار میشوند به خدا قسم تو امیر آنهایی تو راهنمای مؤمنان هستی و آنها به وسیله تو هدایت میشوند. به خدا قسم تو جانشین و وزیر و داماد من هستی تو یاور دین من اداکننده قرضهای من همسر دخترم پدر دو نوه ام و خلیفه من در امتم هستی. خوش به حال کسی که دنباله رو تو باشد و تو را دوست بدارد و وای به حال کسی که نافرمانی ات کند و با تو دشمنی بورزد به خدا قسم هر کس تو را دوست بدارد خوشبخت شده و دشمن تو بدبخت است. » 0 2 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 18 فاطمه بنت اسد به کاهن گفت: من آن زنم من زن عموی او هستم. کاهن گفت: «اگر واقعاً آن زن تو باشی به زودی پسری عالی مقام و عالم به دنیا می آوری که نام او سه حرف دارد؛ او در همه کارهایش پیرو این پیامبر است و در همه امور کوچک و بزرگ او را یاری میدهد و نگرانیهایش را برطرف می سازد و پسر تو جانشین اوست. 0 0 محمدرضا 1403/1/11 شیر خدا علی علی شعیبی 3.2 2 صفحۀ 24 محمد ﷺ به ابوطالب پیشنهاد داد تا علی را به او بدهد. ابوطالب که از مقام محمد آگاه بود این پیشنهاد را پذیرفت از آن روز بود که محمدﷺ علی را به خانه خود برد و سرپرستی او را به عهده گرفت. محمدﷺ علی را خیلی دوست داشت او خ خود در دهان علیا لقمه میگذاشت. او را در کنار خود میخواباند علی را به آغوش میکشید و به او محبت میکرد. علی را با خود همه جا می برد و هر روز چیز جدیدی به او یاد می داد و ... . 0 3