بریده کتابهای تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عارفه سادات حقگو 1402/11/14 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 260 ابوطالب گفت: "ای برادر، هیچکس نیست از شما که نخواهدی که او را چون علی پسری بودی." 0 6 فهیمه پورمحمدی 1402/2/12 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 90 جبرئیل آمد و گفت: مرا میدانی؟ گفت: نورت با نور فریشتگان میماند. گفت: من جبرئیلم. پس به زمین اشارت کرد، گفت: گشاده شو! زمین گشاده شد و میشکافت، تا آن صخرهای که زمین بر او نهاده است پدید آمد. جبرئیل گفت: بنگر تا چه بینی؟ گفت: موری میبینم بر آن سنگ. گفت: نیز چه میبینی؟ گفت: طعامی در دهان دارد، میخورد. گفت: خدای میگوید من موری را بیروزی در میان سنگی فراموش نکردهام. تو را بر پشت زمین فراموش کنم که تو کجایی و وقت خلاصی تو کی است؟ 0 19 فهیمه پورمحمدی 1402/2/13 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 146 بنی اسرائیل هارون را دوستتر داشتند از موسا، از بسیاری رفق که در هارون بود. موسا را گفتند: هارون را چه کردی؟ گفت: هارون بمرد. گفتند: لا بل تو او را بکشتی از حسد- که وی از تو نیکورویتر بود و به زبان فصیحتر و به دل مردمان دوستتر. موسا گفت: معاذالله که من برادر خویش را بکشم! لا بل به اجل خود بمرد. باور نداشتند. موسا را گفتند: اگر هارون را باز آری و اگر نه، ما تو را بکشیم! موسا با ایشان درماند. بر شد، بر سر کوهی شد، دعا کرد. خدای فریشتگان را فرمان داد تا تخت هارون را بر گرفتند و نزد بنی اسرائیل آوردند. و گویند خدای آنجا هارون را زنده کرد تا با موسا بیامد و با بنی اسرائیل عتاب کرد که: چرا موسای کلیم خدای را متهم میکنید به کشتن من؟ لا بل که من به اجل خویش بمردم. این بگفت و دیگر باره بمرد. آنگه بنی اسرائیل موسا را باور داشتند و بر مرگ هارون سالها نوحه کردند. 0 17 عارفه سادات حقگو 1402/10/19 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 226 در آن وقت نصیحت قوم خویش فرونگذاشت، با چندان جفاها که از ایشان دید، تا جهانیان بدانند که دیندار کیندار نبوَد. در اینوقت، جبرئیل بیامد و حلقه درِ آن شهر بِزَد، همه هلاک شدند. قصه حبیب نجّار و اصحاب قریه (سوره یس) 0 0 فهیمه پورمحمدی 1402/2/18 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 212 در خبر است که روز قیامت چون خلق اولین و آخرین در عرصات قیامت حاضر آیند، ندا آید که هر که خدای را نیازرده برخیزد، از همهی خلق، یحیای زکریا بود که برخیزد. 3 14
بریده کتابهای تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عارفه سادات حقگو 1402/11/14 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 260 ابوطالب گفت: "ای برادر، هیچکس نیست از شما که نخواهدی که او را چون علی پسری بودی." 0 6 فهیمه پورمحمدی 1402/2/12 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 90 جبرئیل آمد و گفت: مرا میدانی؟ گفت: نورت با نور فریشتگان میماند. گفت: من جبرئیلم. پس به زمین اشارت کرد، گفت: گشاده شو! زمین گشاده شد و میشکافت، تا آن صخرهای که زمین بر او نهاده است پدید آمد. جبرئیل گفت: بنگر تا چه بینی؟ گفت: موری میبینم بر آن سنگ. گفت: نیز چه میبینی؟ گفت: طعامی در دهان دارد، میخورد. گفت: خدای میگوید من موری را بیروزی در میان سنگی فراموش نکردهام. تو را بر پشت زمین فراموش کنم که تو کجایی و وقت خلاصی تو کی است؟ 0 19 فهیمه پورمحمدی 1402/2/13 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 146 بنی اسرائیل هارون را دوستتر داشتند از موسا، از بسیاری رفق که در هارون بود. موسا را گفتند: هارون را چه کردی؟ گفت: هارون بمرد. گفتند: لا بل تو او را بکشتی از حسد- که وی از تو نیکورویتر بود و به زبان فصیحتر و به دل مردمان دوستتر. موسا گفت: معاذالله که من برادر خویش را بکشم! لا بل به اجل خود بمرد. باور نداشتند. موسا را گفتند: اگر هارون را باز آری و اگر نه، ما تو را بکشیم! موسا با ایشان درماند. بر شد، بر سر کوهی شد، دعا کرد. خدای فریشتگان را فرمان داد تا تخت هارون را بر گرفتند و نزد بنی اسرائیل آوردند. و گویند خدای آنجا هارون را زنده کرد تا با موسا بیامد و با بنی اسرائیل عتاب کرد که: چرا موسای کلیم خدای را متهم میکنید به کشتن من؟ لا بل که من به اجل خویش بمردم. این بگفت و دیگر باره بمرد. آنگه بنی اسرائیل موسا را باور داشتند و بر مرگ هارون سالها نوحه کردند. 0 17 عارفه سادات حقگو 1402/10/19 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 226 در آن وقت نصیحت قوم خویش فرونگذاشت، با چندان جفاها که از ایشان دید، تا جهانیان بدانند که دیندار کیندار نبوَد. در اینوقت، جبرئیل بیامد و حلقه درِ آن شهر بِزَد، همه هلاک شدند. قصه حبیب نجّار و اصحاب قریه (سوره یس) 0 0 فهیمه پورمحمدی 1402/2/18 تفسیر عتیق نیشابوری (قصه ها) عتیق بن محمد سورآبادی 5.0 1 صفحۀ 212 در خبر است که روز قیامت چون خلق اولین و آخرین در عرصات قیامت حاضر آیند، ندا آید که هر که خدای را نیازرده برخیزد، از همهی خلق، یحیای زکریا بود که برخیزد. 3 14