بریده‌های کتاب شاهزاده سنگدل (پادشاه پریان #1)

فکر می‌کردم باید خوب باشم و از قانون‌ها تبعیت کنم ،اما من دیگه از ضعیف بودن خسته شدم . از خوب بودن خسته شدم . می‌خوام یه آدم دیگه باشم . _ جود

نمی‌خواهم مثل آنها باشم ، از ته دل میخواهم ..... از آنها بهتر باشم !

همیشه چیزی برای از دست دادن هست!

وقتی هدفت برنده شدن نیست،جنگیدن معنایی نداره.

فقط احمق ها از چیزی که ترسناکه نمی‌ترسن

سخت ترین کار این است که اجازه ندهی ذهنت سمت چیزهای دیگری برود.

قدرت حقیقی نه دادنی هست و نه گرفتنی.

همیشه چیزی برای از دست دادن هست.>)

می‌خواهم سرش فریاد بزنم و بگویم: می‌دونی چقدر سخته همیشه سرت رو پایین بندازی؟ که تمام توهین ها رو بشنوی و تهدیدها رو تحمل کنی؟ من تمام این‌ها رو تحمل کرده‌م. فکر کنم این سر سختی من رو نشون می‌ده و اگه می‌دیدی من در برابر تمام اتفاق‌‌ها فقط خندیده‌ام، می‌فهمیدی که ارزشش رو دارم.

نمیخواهم توی مسابقه مثل پری ها باشم. میخواهم برنده باشم. نمیخواهم مانند انها باشم.از ته دل میخواهم از همه انها بهتر باشم.

نمی‌خواهم مثل آنها باشم....از ته دل میخواهم از آنها بهتر باشم.

_فقط احمق ها از چیزی که ترسناکه، نمی‌ترسن.

حالا دیگر افسوس نمی‌خورم. حالا که از لبه گذشتم، می‌خواهم سقوط کنم.

استراتژی یعنی پیدا کردن ضعف ها و استفاده از آن ها.)

اگر نمی‌توانم از آنها بهتر باشم، خیلی بدتر می‌شوم.

نمی خواهم مانند آنها باشم. از ته دل میخواهم از همه ی آنها بهتر باشم.

- فقط احمق ها از چیزی که ترسناکه، نمی ترسن.

میتوانم جادوگری باشم که قلبش را توی انگشتانش قایم کرده و بعد همان انگشت را بریده