بریدههای کتاب ظرافت جوجه تیغی deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 31 بعضی از آدم ها، از درک آن چه میبینند، از درک آن چه زندگی آن را ساخته است، ناتوانند و یک عمر طوری سخن پراکنی در مورد آدم ها می کنند که گویی درباره آدم مصنوعی حرف می زنند و در مورد چیزها طوری صحبت می کنند انگار روحی ندارند و خلاصه می شوند در آن چه، به لطف الهامات ذهنی، می توان درباره شان گفت. ۳۱ 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 12 آن کس که بذر آره می پاشد، سرکوبی درو میکند. 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 283 شاید بزرگترین خشمها و سرخوردگیها از بیکاری نیست، از نداری نیست، از بیآینده بودن نیست: از احساسِ نداشتن فرهنگ است زیرا آدم میان فرهنگهای متفاوت، نمادهای سازشناپذیر، چهارشقه شده است. چگونه میتوان وجود داشت اگر آدم نداند در کجا قرار گرفته است. اگر باید همزمان به فرهنگ ماهیگیران تایلندی و بورژواهای فرانسوی گردن نهاد، کدامین کس بخواهد اینهمه بارِ گران بودن؟ بنابراین، آدم ماشینها را آتش میزند، میکشد و غارت میکند. 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 358 میترسم به درون خودم بروم و ببینم آنجا چه میگذرد. 0 5 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 134 وقتی نگرانم، به پناهگاهم میروم. هیچ نیازی به مسافرت ندارم. رفتن و پیوستن به قلمرو خاطرات ادبیام کفایت میکند. زیرا چه وسیله تفریحی شریفتر و چه همصحبتی سرگرمکنندهتر از ادبیات وجود دارد و چه هیجانی لذتبخشتر از هیجانی است که خواندن کتاب نصیب انسان میکند. ۱۳۴ 0 0 عاطفه شکی 1402/7/7 ظرافت جوجه تیغی (رمان) موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 77 0 5 ارمان 1403/11/2 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 60 هیچ چیزی بی رحم تر و ناعادلانه تر ازواقعیت بشری نیست : ادمها در جهانی زندگی میکنند که در ان واژه ها حکومت میکنند و نه عمل ها ، و صلاحیت نهایی در تسلط بر زبان است . وحشتناک است ، چون ما پستانداران برنامه ریزی شده ایم برای خوردن ، خوابیدن ، تولید مثل کردن ، به چنگ اوردن سرزمین خود و برقراری امنیت خود و اینکه با استعدادترین ها در انجام این کارها ، حیوانی ترینهای ما ، همیشه اجازه میدهند کسانی سوارشان شوند که خوب حرف میزنند ، در حالیکه از نگهداری باغ خود ، از اوردن یک خرگوش برای شام یا درست تولید مثل کردن ناتوانند . انسان در جهانی زندگی میکند که ناتوان ها بر ان حاکم اند . این اهانتی وحشتناک به طبیعت حیوانی ماست، نوعی فساد ، تناقض عمیق . 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 18 آدمها خیال میکنند بهدنبال ستارهها میگردند ولی مثل ماهی قرمزهای داخل پارچ کارشان پایان مییابد. از خودم میپرسم آیا سادهتر این نیست که از همان ابتدا به بچهها یاد بدهند که زندگی پوچ است. این امر ممکن است پارهای از لحظههای زیبای دوران کودکی را نابود کند ولی، در عوض، به بزرگسالان اجازه میدهد زمان بسیار قابل توجهی را هدر ندهند – جدا از اینکه آدم، دستکم، از خطر یک ضربه روحی، ضربه پارچ، در امان خواهد ماند. 1 7 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 360 شاید زندگی یعنی همین: ناامیدی بسیار، ولی همینطور لحظههایی از زیبایی که، در آن لحظهها، زمان همان زمان نیست. درست مثل نتهای موسیقی که نوعی پرانتز در گذر زمان ایجاد میکنند، تعلیق، یک جای دیگر در همینجا، یک همیشه در هرگز. آری، همین است، یک همیشه در هرگز. 0 3 Maryam Fard 1404/4/8 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 94 در ملافه ای تمیز خوابیدن به کسی بیش از یک امید سلامتی نمیدهد. ظریف خوابیدن به کسی حقی بیشتر از بیمار برای سلامت بودن نمیدهد. 0 1 Maryam Fard 1404/4/13 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 143 اگر کسی از فردا هراس دارد به خاطر اینست که نمیداند چگونه حال را بسازد و وقتی کسی نمیداند که چگونه حال را بسازد، به خود میگوید که فردا خواهد توانست آن را بسازد و این چرند است، زیرا فردا همیشه با به امروز میشود، متوجه هستید؟ بنابراین به ویژه نباید همه این چیزها را فراموش کرد. باید با این یقین زندگی کرد که همه ما پیر میشویم و اینکه این موضوعی زیبا، خوب و شاد کننده نیست. به خود بگوییم که زمان حال مهم است: همین حالا چیزی ساختن، به هر قیمتی و با تمام نیرو. 0 4 Maryam Fard 1404/4/14 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 191 تجدید خاطره با درختان، از جلال بی اعتنایی آن ها و از عشقی که ما نسبت به آنها داریم که به ما یاد میدهد چقدر ناچیز، چقدر بدذات و چقدر انگلی ایم که درهم میلولیم و هم، همزمان، ما را سوار زندگی کردن میداند زیرا قادریم زیبایی ای را درک کنیم که هیچ دینی به ما ندارد. 0 2 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 221 آیا سرنوشت من، از پیش بر پیشانیام نوشته شده؟ اگر میخواهم بمیرم، برای این است که به آن اعتقاد دارم. ولی اگر، در جهان ما، این امکان وجود داشته باشد که انسان چیزی بشود که هنوز نیست… آیا خواهم توانست از این امکان استفاده کنم و از زندگی باغ دیگری جز باغ پدرانم درست کنم. 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 20 در واقع، ما تربیت شده ایم چیزی را باور کنیم که وجود ندارد، زیرا موجودات زنده ای هستیم که نمی خواهیم رنج ببریم. بنابراین، تمام نیروهای متن را صرف این می کنیم که به خودمان بقبولاند چیزهایی وجود دارند که ارزش زحمت کشیدن را دارند و به خاطر آن هاست که زندگی مفهومی دارد. ۲۰ 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 95 این لحظه ها پرانتزهای سحرآمیزی در زندگی اند که قلب و روح را به هیجان می آورند، به دلیل این که کمی از ابدیت، به نحوی زودگذر ولی در نهایت شدت، ناگهان سر می رسند تا زمان را پرثمر کند. در بیرون جهان می غرد یا در خواب است، جنگ همه چیز را به آتش می کشد، آدم ها زندگی می کنند و می میرند، ملت ها نابود می شوند، ملت های دیگری سر بر می کشند که به زودی بلعیده خواهند شد و در تمام این آشوب ها و خشم ها، در این ظهور و خروج و تکرار، در حالی که جهان به راه خود می رود، آتش می گیرد، خود را پاره پاره و نابود می کند و دوباره زنده می شود، زندگی انسانی در جنبش و حرکت است. ۹۵ 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 49 زیبایی گوهری است که هر چیزی را قابل بخشش می کند حتی ابتذال را ۴۹ 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 317 تهیدستی دروگر قهاری است: این دروگر همه تواناییهای ما را در برقراری ارتباط با دیگری درو میکند و ما را تخلیه شده و شسته شده از احساسات بهجا میگذارد تا بتوانیم تمام سیاهیهای زمان حال را تحمل کنیم. 0 3 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 301 شاید زنده بودن یعنی همین: دنبال کردن لحظه هایی که می میرند. ۳۰۱ 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 12 یک سرایدار ایدولوژی آلمانی نمی خواند و در نتیجه قادر نیست تز یازدهم راجع به فوئرباخ را نقلذکند. علاوه بر این، یک سرایدار که مارکس می خواند، به طور یقین، به سوی براندازی گام بر می دارد و خود را به شیطانی ک ث-ژ-ت نام دارد فروخته است. این که مارکس را برای اعتلای روحی و خشنودی خاطرش بخواند، نا شایستگی آشکاری است که هیچ بورژوایی نمی تواند آن را بپذیرد. 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 75 بهنظر داراها اینطور میآید که افراد خردهپا، شاید بهعلت اینکه زندگی آنها ارزش چندانی ندارد و محروم از اکسیژن، پول و مردمداریاند، احساسات انسانی را با شدت کمتری درک میکنند و با بیاعتنایی زیادی با آن روبهرو میشوند. چون ما سرایدار بودیم، بهنظر میآمد که پذیرفته شده است که مرگ برای ما در روند طبیعی امور قرار دارد و چیزی عادی و پیشپاافتاده است حال آنکه برای داراها چیزی غیر عادلانه و واقعهای ناگوار شمرده میشود. 0 0
بریدههای کتاب ظرافت جوجه تیغی deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 31 بعضی از آدم ها، از درک آن چه میبینند، از درک آن چه زندگی آن را ساخته است، ناتوانند و یک عمر طوری سخن پراکنی در مورد آدم ها می کنند که گویی درباره آدم مصنوعی حرف می زنند و در مورد چیزها طوری صحبت می کنند انگار روحی ندارند و خلاصه می شوند در آن چه، به لطف الهامات ذهنی، می توان درباره شان گفت. ۳۱ 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 12 آن کس که بذر آره می پاشد، سرکوبی درو میکند. 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 283 شاید بزرگترین خشمها و سرخوردگیها از بیکاری نیست، از نداری نیست، از بیآینده بودن نیست: از احساسِ نداشتن فرهنگ است زیرا آدم میان فرهنگهای متفاوت، نمادهای سازشناپذیر، چهارشقه شده است. چگونه میتوان وجود داشت اگر آدم نداند در کجا قرار گرفته است. اگر باید همزمان به فرهنگ ماهیگیران تایلندی و بورژواهای فرانسوی گردن نهاد، کدامین کس بخواهد اینهمه بارِ گران بودن؟ بنابراین، آدم ماشینها را آتش میزند، میکشد و غارت میکند. 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 358 میترسم به درون خودم بروم و ببینم آنجا چه میگذرد. 0 5 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 134 وقتی نگرانم، به پناهگاهم میروم. هیچ نیازی به مسافرت ندارم. رفتن و پیوستن به قلمرو خاطرات ادبیام کفایت میکند. زیرا چه وسیله تفریحی شریفتر و چه همصحبتی سرگرمکنندهتر از ادبیات وجود دارد و چه هیجانی لذتبخشتر از هیجانی است که خواندن کتاب نصیب انسان میکند. ۱۳۴ 0 0 عاطفه شکی 1402/7/7 ظرافت جوجه تیغی (رمان) موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 77 0 5 ارمان 1403/11/2 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 60 هیچ چیزی بی رحم تر و ناعادلانه تر ازواقعیت بشری نیست : ادمها در جهانی زندگی میکنند که در ان واژه ها حکومت میکنند و نه عمل ها ، و صلاحیت نهایی در تسلط بر زبان است . وحشتناک است ، چون ما پستانداران برنامه ریزی شده ایم برای خوردن ، خوابیدن ، تولید مثل کردن ، به چنگ اوردن سرزمین خود و برقراری امنیت خود و اینکه با استعدادترین ها در انجام این کارها ، حیوانی ترینهای ما ، همیشه اجازه میدهند کسانی سوارشان شوند که خوب حرف میزنند ، در حالیکه از نگهداری باغ خود ، از اوردن یک خرگوش برای شام یا درست تولید مثل کردن ناتوانند . انسان در جهانی زندگی میکند که ناتوان ها بر ان حاکم اند . این اهانتی وحشتناک به طبیعت حیوانی ماست، نوعی فساد ، تناقض عمیق . 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 18 آدمها خیال میکنند بهدنبال ستارهها میگردند ولی مثل ماهی قرمزهای داخل پارچ کارشان پایان مییابد. از خودم میپرسم آیا سادهتر این نیست که از همان ابتدا به بچهها یاد بدهند که زندگی پوچ است. این امر ممکن است پارهای از لحظههای زیبای دوران کودکی را نابود کند ولی، در عوض، به بزرگسالان اجازه میدهد زمان بسیار قابل توجهی را هدر ندهند – جدا از اینکه آدم، دستکم، از خطر یک ضربه روحی، ضربه پارچ، در امان خواهد ماند. 1 7 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 360 شاید زندگی یعنی همین: ناامیدی بسیار، ولی همینطور لحظههایی از زیبایی که، در آن لحظهها، زمان همان زمان نیست. درست مثل نتهای موسیقی که نوعی پرانتز در گذر زمان ایجاد میکنند، تعلیق، یک جای دیگر در همینجا، یک همیشه در هرگز. آری، همین است، یک همیشه در هرگز. 0 3 Maryam Fard 1404/4/8 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 94 در ملافه ای تمیز خوابیدن به کسی بیش از یک امید سلامتی نمیدهد. ظریف خوابیدن به کسی حقی بیشتر از بیمار برای سلامت بودن نمیدهد. 0 1 Maryam Fard 1404/4/13 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 143 اگر کسی از فردا هراس دارد به خاطر اینست که نمیداند چگونه حال را بسازد و وقتی کسی نمیداند که چگونه حال را بسازد، به خود میگوید که فردا خواهد توانست آن را بسازد و این چرند است، زیرا فردا همیشه با به امروز میشود، متوجه هستید؟ بنابراین به ویژه نباید همه این چیزها را فراموش کرد. باید با این یقین زندگی کرد که همه ما پیر میشویم و اینکه این موضوعی زیبا، خوب و شاد کننده نیست. به خود بگوییم که زمان حال مهم است: همین حالا چیزی ساختن، به هر قیمتی و با تمام نیرو. 0 4 Maryam Fard 1404/4/14 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 191 تجدید خاطره با درختان، از جلال بی اعتنایی آن ها و از عشقی که ما نسبت به آنها داریم که به ما یاد میدهد چقدر ناچیز، چقدر بدذات و چقدر انگلی ایم که درهم میلولیم و هم، همزمان، ما را سوار زندگی کردن میداند زیرا قادریم زیبایی ای را درک کنیم که هیچ دینی به ما ندارد. 0 2 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 221 آیا سرنوشت من، از پیش بر پیشانیام نوشته شده؟ اگر میخواهم بمیرم، برای این است که به آن اعتقاد دارم. ولی اگر، در جهان ما، این امکان وجود داشته باشد که انسان چیزی بشود که هنوز نیست… آیا خواهم توانست از این امکان استفاده کنم و از زندگی باغ دیگری جز باغ پدرانم درست کنم. 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 20 در واقع، ما تربیت شده ایم چیزی را باور کنیم که وجود ندارد، زیرا موجودات زنده ای هستیم که نمی خواهیم رنج ببریم. بنابراین، تمام نیروهای متن را صرف این می کنیم که به خودمان بقبولاند چیزهایی وجود دارند که ارزش زحمت کشیدن را دارند و به خاطر آن هاست که زندگی مفهومی دارد. ۲۰ 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 95 این لحظه ها پرانتزهای سحرآمیزی در زندگی اند که قلب و روح را به هیجان می آورند، به دلیل این که کمی از ابدیت، به نحوی زودگذر ولی در نهایت شدت، ناگهان سر می رسند تا زمان را پرثمر کند. در بیرون جهان می غرد یا در خواب است، جنگ همه چیز را به آتش می کشد، آدم ها زندگی می کنند و می میرند، ملت ها نابود می شوند، ملت های دیگری سر بر می کشند که به زودی بلعیده خواهند شد و در تمام این آشوب ها و خشم ها، در این ظهور و خروج و تکرار، در حالی که جهان به راه خود می رود، آتش می گیرد، خود را پاره پاره و نابود می کند و دوباره زنده می شود، زندگی انسانی در جنبش و حرکت است. ۹۵ 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 49 زیبایی گوهری است که هر چیزی را قابل بخشش می کند حتی ابتذال را ۴۹ 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 317 تهیدستی دروگر قهاری است: این دروگر همه تواناییهای ما را در برقراری ارتباط با دیگری درو میکند و ما را تخلیه شده و شسته شده از احساسات بهجا میگذارد تا بتوانیم تمام سیاهیهای زمان حال را تحمل کنیم. 0 3 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 301 شاید زنده بودن یعنی همین: دنبال کردن لحظه هایی که می میرند. ۳۰۱ 0 1 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 12 یک سرایدار ایدولوژی آلمانی نمی خواند و در نتیجه قادر نیست تز یازدهم راجع به فوئرباخ را نقلذکند. علاوه بر این، یک سرایدار که مارکس می خواند، به طور یقین، به سوی براندازی گام بر می دارد و خود را به شیطانی ک ث-ژ-ت نام دارد فروخته است. این که مارکس را برای اعتلای روحی و خشنودی خاطرش بخواند، نا شایستگی آشکاری است که هیچ بورژوایی نمی تواند آن را بپذیرد. 0 0 deleted acc 1402/12/4 ظرافت جوجه تیغی موریل باربری 4.0 26 صفحۀ 75 بهنظر داراها اینطور میآید که افراد خردهپا، شاید بهعلت اینکه زندگی آنها ارزش چندانی ندارد و محروم از اکسیژن، پول و مردمداریاند، احساسات انسانی را با شدت کمتری درک میکنند و با بیاعتنایی زیادی با آن روبهرو میشوند. چون ما سرایدار بودیم، بهنظر میآمد که پذیرفته شده است که مرگ برای ما در روند طبیعی امور قرار دارد و چیزی عادی و پیشپاافتاده است حال آنکه برای داراها چیزی غیر عادلانه و واقعهای ناگوار شمرده میشود. 0 0