بریده کتابهای بر باد رفته (دوره دو جلدی)Saina1403/02/28بر باد رفته (دوره دو جلدی)مارگارت میچل4.39صفحۀ 21100Artemis1402/11/24برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 99از آنجا که اسکارلت خیلی جوان بود، حیرت میکرد که مردم چطور تا این حد خودخواه و بی عاطفه اند و تا این اندازه به درد های درون او توجه ندارند! دنیا همان حال پیش می رود و کوچک ترین وقفه ایی در حرکت ان حادث نمیشود.014Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 48اسکارلت در ان هوای تیره غروب، به چهره و اندام پدر می نگریست و از بودن پهلوی او احساس آرامش میکرد. مثل این بود که اورا با تمام خشونت ظاهر، بسیار عزیز میداشت و میدید روحش با تارهای ناپیدایی از محبت به وجود او بسته شده است.02Saina1403/02/28بر باد رفته (دوره دو جلدی)مارگارت میچل4.39صفحۀ 20900Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 88الن در بسیاری از موارد، سادگی و صراحت این مردم را ستایش میکرد، زیرا گذشت و اغماضشان کم بود و در عین حال «همدیگر را به هرچه که داشتند، ارزش میگذاشتند.»07Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 60برای اسکارلت، الن اوهارا(مادرش)وجودی متمایز و پرستیدنی بود ، نظیر معجزه ایی بود که در آن خانه وجود داشت. در عین آنکه مرعوبش میکرد، به او آسایش میداد و تسکین می بخشید.06Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 4102
بریده کتابهای بر باد رفته (دوره دو جلدی)Saina1403/02/28بر باد رفته (دوره دو جلدی)مارگارت میچل4.39صفحۀ 21100Artemis1402/11/24برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 99از آنجا که اسکارلت خیلی جوان بود، حیرت میکرد که مردم چطور تا این حد خودخواه و بی عاطفه اند و تا این اندازه به درد های درون او توجه ندارند! دنیا همان حال پیش می رود و کوچک ترین وقفه ایی در حرکت ان حادث نمیشود.014Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 48اسکارلت در ان هوای تیره غروب، به چهره و اندام پدر می نگریست و از بودن پهلوی او احساس آرامش میکرد. مثل این بود که اورا با تمام خشونت ظاهر، بسیار عزیز میداشت و میدید روحش با تارهای ناپیدایی از محبت به وجود او بسته شده است.02Saina1403/02/28بر باد رفته (دوره دو جلدی)مارگارت میچل4.39صفحۀ 20900Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 88الن در بسیاری از موارد، سادگی و صراحت این مردم را ستایش میکرد، زیرا گذشت و اغماضشان کم بود و در عین حال «همدیگر را به هرچه که داشتند، ارزش میگذاشتند.»07Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 60برای اسکارلت، الن اوهارا(مادرش)وجودی متمایز و پرستیدنی بود ، نظیر معجزه ایی بود که در آن خانه وجود داشت. در عین آنکه مرعوبش میکرد، به او آسایش میداد و تسکین می بخشید.06Artemis1402/11/21برباد رفتهمارگارت میچل4.39صفحۀ 4102