بریده‌های کتاب کجا می روی؟

تو وقتی می‌توانی او را عبادت کنی و خود را بنده‌ی وفادار او بشماری که خدا را بخاطر خودش دوست بداری نه به خاطر من!

خوشبختی کور است، گاهی در روز روشن هم نمی‌بیند، آن‌وقت چگونه می‌خواهی هنگام شب به سراغ تو بیایید؟ 🙃🫠🥲

آیا در این عالم سعادتی بالاتر از این هست که انسان عاشق باشد و با معشوق خود زندگی کند؟

مقصود من هم از کودنی، بی دانشی نیست. اصولا به عقیده «پیر هو» رفیق ما، بین کودنی و خردمندی فاصله ای نیست و با هم چندان تفاوتی ندارند!

{نرون} گلدانی هم از کارهای یونانیان دارد که خیلی مورد علاقه اش هست. شبها هر وقت خوابش نمی برد بر می خیزد و آن را می بوسد تا خواب از نو به سراغش بیاید. در این اواخر آنقدر آن را بوسیده که قسمتی از آن ساییده شده! !!

از وقتی که نرون شروع به سرودن شعر کرده، هر کسی را میبینید شعر می سراید، امانکته جالب توجه اینجاست که هیچ کس حق ندارد بهتر از امپراطور شعر بگوید!

عیسی بدو گفت: "اکنون ایمان آوردی؟؟ برکت بر آن گروهی باد که مرا ندیده ایمان آوردند!"

من تا مفهوم عشق را نمی‌دانستم، تا دلم در فکر و خیال کسی نلرزیده بود، اصلا زنده نبودم؛ مثل همان خدایان ساکت و صامت و بی‌جان بودم... اما امروز... 😁🤪🤪