بریدههای کتاب داستان پداگوژیکی امید ابد 1404/3/10 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 15 انسان نوین را باید بشیوه ای نوین ساخت. میدانی آنچه که قبلا وجود داشت دیگر بدرد نمیخورد 0 5 محسن امیری 1403/4/19 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 303 هر چقدر مهربان باشید، هر چقدر حرفهایتان سرگرمکننده باشد، هر چقدر برخوردتان با خوشرویی و صمیمیت همراه باشد، هر چقدر شخصیتتان در زندگی روزمره و در تفریحات جذاب باشد، در صورتی که کارتان با شکست و ناکامی همراه شود و در هر قدمی که برمیدارید آشکار شود که در کارتان ناشیاید، یا هر کاری که انجام میدهید به خرابکاری و سرهمبندی بینجامد، چیزی جز سرزنش به دست نخواهید آورد. این سرزنشها گاه سهلانگارانه و تمسخرآمیز خواهد بود، گاه تغیرآمیز و خصمانه و گاه با داد و فریاد و فحاشی همراه خواهد شد. 0 8 محسن امیری 1403/4/19 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 302 از مدتها پیش متقاعد شده بودم که جوانها _یا دست کم جوانهای کانون ما _بیشترین احترام و محبت را در مورد کسانی احساس میکنند که در کار خود کاملاً تخصص دارند. همان چیزی که خصوصیات عالی، جسارت و معلومات دقیق مینامیمش، یعنی توانایی، مهارت، ورزیدگی دستها، کم گویی و پرهیز از جملهپردازیهای دور و دراز و عزم راسخ برای کار بیش از همه برای جوان جذابیت دارد. 0 10 محسن امیری 1403/4/24 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 606 به ناگهان فهمیدم که کجای کار میلنگد... علت تمام بحرانها آن بود که ما دچار ایستایی شده بودیم و ایستایی چیزی است که هرگز نباید اجازه داد به زندگی جمع راه یابد. یک جمع [کارگری] آزاد هرگز نمیتواند در یک نقطه توقف کند. راز بقای یک جمع انسانی آزاد پیشرفت است و راز مرگ آن توقف. 0 13 محسن امیری 1403/4/30 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 978 بچههای بهنجار، یا بچههایی که وضعیت آنها به حالت بهنجار بازگردانده شده از لحاظ تعلیم و تربیت مشکلآفرینترین بچههایند. طبع باهوشتری دارند، خواستههایشان پیچیدهتر است، فرهنگشان ریشهدارتر است و روابطشان دارای تنوع بیشتری است. آنها از ما ارادهی قاطع یا عواطف چشمگیر نمیخواهند، بلکه ظریفترین شیوهها را میطلبند. 0 1 امید ابد 1404/3/10 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 25 0 2 پاپیروس. 1404/4/14 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 9 _خب، ولی اگر من واقعا سردرگم بشوم؟؟ رئیس ادارهی تحصیلات ملی ایالت مشتی به میز کوبید: _ چی هی تو به من میگویی: سردرگم بشوم، سردرگم بشوم!.. خب، سردرگم بشو. تو از جان من چه میخواهی؟ به خیالت من نمیفهمم؟ " سردرگم بشو، ولی کار را باید انجام داد." 0 2
بریدههای کتاب داستان پداگوژیکی امید ابد 1404/3/10 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 15 انسان نوین را باید بشیوه ای نوین ساخت. میدانی آنچه که قبلا وجود داشت دیگر بدرد نمیخورد 0 5 محسن امیری 1403/4/19 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 303 هر چقدر مهربان باشید، هر چقدر حرفهایتان سرگرمکننده باشد، هر چقدر برخوردتان با خوشرویی و صمیمیت همراه باشد، هر چقدر شخصیتتان در زندگی روزمره و در تفریحات جذاب باشد، در صورتی که کارتان با شکست و ناکامی همراه شود و در هر قدمی که برمیدارید آشکار شود که در کارتان ناشیاید، یا هر کاری که انجام میدهید به خرابکاری و سرهمبندی بینجامد، چیزی جز سرزنش به دست نخواهید آورد. این سرزنشها گاه سهلانگارانه و تمسخرآمیز خواهد بود، گاه تغیرآمیز و خصمانه و گاه با داد و فریاد و فحاشی همراه خواهد شد. 0 8 محسن امیری 1403/4/19 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 302 از مدتها پیش متقاعد شده بودم که جوانها _یا دست کم جوانهای کانون ما _بیشترین احترام و محبت را در مورد کسانی احساس میکنند که در کار خود کاملاً تخصص دارند. همان چیزی که خصوصیات عالی، جسارت و معلومات دقیق مینامیمش، یعنی توانایی، مهارت، ورزیدگی دستها، کم گویی و پرهیز از جملهپردازیهای دور و دراز و عزم راسخ برای کار بیش از همه برای جوان جذابیت دارد. 0 10 محسن امیری 1403/4/24 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 606 به ناگهان فهمیدم که کجای کار میلنگد... علت تمام بحرانها آن بود که ما دچار ایستایی شده بودیم و ایستایی چیزی است که هرگز نباید اجازه داد به زندگی جمع راه یابد. یک جمع [کارگری] آزاد هرگز نمیتواند در یک نقطه توقف کند. راز بقای یک جمع انسانی آزاد پیشرفت است و راز مرگ آن توقف. 0 13 محسن امیری 1403/4/30 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 978 بچههای بهنجار، یا بچههایی که وضعیت آنها به حالت بهنجار بازگردانده شده از لحاظ تعلیم و تربیت مشکلآفرینترین بچههایند. طبع باهوشتری دارند، خواستههایشان پیچیدهتر است، فرهنگشان ریشهدارتر است و روابطشان دارای تنوع بیشتری است. آنها از ما ارادهی قاطع یا عواطف چشمگیر نمیخواهند، بلکه ظریفترین شیوهها را میطلبند. 0 1 امید ابد 1404/3/10 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 25 0 2 پاپیروس. 1404/4/14 داستان پداگوژیکی آنتوان سمیونویچ ماکارنکو 4.5 5 صفحۀ 9 _خب، ولی اگر من واقعا سردرگم بشوم؟؟ رئیس ادارهی تحصیلات ملی ایالت مشتی به میز کوبید: _ چی هی تو به من میگویی: سردرگم بشوم، سردرگم بشوم!.. خب، سردرگم بشو. تو از جان من چه میخواهی؟ به خیالت من نمیفهمم؟ " سردرگم بشو، ولی کار را باید انجام داد." 0 2