بریدهای از کتاب داستان پداگوژیکی اثر آنتوان سمیونویچ ماکارنکو
1404/4/14
صفحۀ 9
_خب، ولی اگر من واقعا سردرگم بشوم؟؟ رئیس ادارهی تحصیلات ملی ایالت مشتی به میز کوبید: _ چی هی تو به من میگویی: سردرگم بشوم، سردرگم بشوم!.. خب، سردرگم بشو. تو از جان من چه میخواهی؟ به خیالت من نمیفهمم؟ " سردرگم بشو، ولی کار را باید انجام داد."
_خب، ولی اگر من واقعا سردرگم بشوم؟؟ رئیس ادارهی تحصیلات ملی ایالت مشتی به میز کوبید: _ چی هی تو به من میگویی: سردرگم بشوم، سردرگم بشوم!.. خب، سردرگم بشو. تو از جان من چه میخواهی؟ به خیالت من نمیفهمم؟ " سردرگم بشو، ولی کار را باید انجام داد."
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.