بریده کتابهای متل کالیویستا هستی 1403/4/24 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 115 و به یک دنیا فرقی که بین آن دو رنگ بود فکر کردم.. 0 2 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 244 بعضی وقتها اتفاقهای وحشتناکی میافتد و هیچ چیز از این وحشتناکتر نیست که کسی را نداشته باشی تا برایش تعریف کنی. 0 1 صبا صالحی 1402/10/23 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 238 یک ضرب المثل چینی می گوید:«فراموش نکنید که چقدر برنج می خورید.» این حرف به شما یادآوری می کند که متواضع باشید. خودتان را گم نکنید. اگر شغل مهمی دارید، دلیل نمی شود که بهتر از بقیه باشید. هنوز هم مثل همه ما برنج می خورید. 0 4 𝘀𝗻𝗼𝘄𝗚𝗜𝗥𝗟 1403/2/9 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 20 0 3 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 218 ترجیح میدادم با مامانم سوار یک ترنهوایی بد باشم تا آن که تک و تنها توی یک ترنهوایی خوب سوار شوم. 0 2 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 81 سرنوشت را آدم بزرگها از خودشان درآوردهاند که دلشان را به آن خوش کنند 0 0 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 44 اینجا هر چیزی قیمتی داشت، حتی مهربانی. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 283 چه اهمیتی داره که مسابقهی اول ببازی؟ باید برگردی و به شنا کردن ادامه بدی. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 158 اگر شبیه بقیهی بچههای کلاس بودم... اگر موهای بور و چشم های آبی داشتم... دیگر اشکالی نداشت که مسابقهی ریاضی را خراب کنم؟ 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 211 بعضیوقتها باید خودتان وارد عمل شوید. باید خلاقیت به خرج دهید تا به چیزی که میخواهید برسید. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 162 وقتی یک کاسه را میشکنی، ممکن است بتوانی تمام تکههایش را دوباره به هم بچسبانی، اما دیگرهیچوقت مثل قبلش نمیشود. آب از ترکهایش میچکد. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 256 مادربزرگم همیشه میگفت آدم ها عوض نمیشوند. قلب ما مثل یک کش پلاستیکی است. ممکن است کمیکش بیاید، ولی در نهایت به حالت اولش برمیگردد. 0 2 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 259 مشکل نگهداری از رازها هم همین بود... توی جزیره کوچک خودت، تنهای تنها میمانی. 0 1 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 218 بعضی وقتها که چیزی را از ته دل میخواستم، از خودم میپرسیدم که به ازای آن حاضرم چه چیزی را از دست بدهم؟ 0 0 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 90 گفت: (( این یعنی چیزهایی که به نظر ما اشتباه میآن همیشه هم اشتباه نیستن. بعضی وقتها یه اشتباه در واقع یه فرصته، ولی ما همون لحظه و همون جا متوجهش نمیشیم.)) 0 0 هستی 1403/4/24 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 133 هیچ درختی بیعیب و نقص نیست، این رو یادت باشه. همینه که بهشون شخصیت میده. 0 1 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 86 او حاضر بود دست به هر کاری بزند و هر جایی برود تا چیزی را که میخواهد به دست بیاورد. هرجا، حتی توی زباله دانی. این کارش دیوانگی بود یا شجاعت؟ 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 230 چون اینجا همه بیگناهن مگر اینکه جرمشون ثابت بشه. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 222 به همهی حرفهایی فکر کردیم که میخواستیم به مامان و باباهایمان بگوییم، اما نمیتوانستیم. 0 3 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 216 تا بازی نکنی برنده نمیشی... 0 0
بریده کتابهای متل کالیویستا هستی 1403/4/24 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 115 و به یک دنیا فرقی که بین آن دو رنگ بود فکر کردم.. 0 2 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 244 بعضی وقتها اتفاقهای وحشتناکی میافتد و هیچ چیز از این وحشتناکتر نیست که کسی را نداشته باشی تا برایش تعریف کنی. 0 1 صبا صالحی 1402/10/23 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 238 یک ضرب المثل چینی می گوید:«فراموش نکنید که چقدر برنج می خورید.» این حرف به شما یادآوری می کند که متواضع باشید. خودتان را گم نکنید. اگر شغل مهمی دارید، دلیل نمی شود که بهتر از بقیه باشید. هنوز هم مثل همه ما برنج می خورید. 0 4 𝘀𝗻𝗼𝘄𝗚𝗜𝗥𝗟 1403/2/9 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 20 0 3 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 218 ترجیح میدادم با مامانم سوار یک ترنهوایی بد باشم تا آن که تک و تنها توی یک ترنهوایی خوب سوار شوم. 0 2 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 81 سرنوشت را آدم بزرگها از خودشان درآوردهاند که دلشان را به آن خوش کنند 0 0 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 44 اینجا هر چیزی قیمتی داشت، حتی مهربانی. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 283 چه اهمیتی داره که مسابقهی اول ببازی؟ باید برگردی و به شنا کردن ادامه بدی. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 158 اگر شبیه بقیهی بچههای کلاس بودم... اگر موهای بور و چشم های آبی داشتم... دیگر اشکالی نداشت که مسابقهی ریاضی را خراب کنم؟ 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 211 بعضیوقتها باید خودتان وارد عمل شوید. باید خلاقیت به خرج دهید تا به چیزی که میخواهید برسید. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 162 وقتی یک کاسه را میشکنی، ممکن است بتوانی تمام تکههایش را دوباره به هم بچسبانی، اما دیگرهیچوقت مثل قبلش نمیشود. آب از ترکهایش میچکد. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 256 مادربزرگم همیشه میگفت آدم ها عوض نمیشوند. قلب ما مثل یک کش پلاستیکی است. ممکن است کمیکش بیاید، ولی در نهایت به حالت اولش برمیگردد. 0 2 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 259 مشکل نگهداری از رازها هم همین بود... توی جزیره کوچک خودت، تنهای تنها میمانی. 0 1 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 218 بعضی وقتها که چیزی را از ته دل میخواستم، از خودم میپرسیدم که به ازای آن حاضرم چه چیزی را از دست بدهم؟ 0 0 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 90 گفت: (( این یعنی چیزهایی که به نظر ما اشتباه میآن همیشه هم اشتباه نیستن. بعضی وقتها یه اشتباه در واقع یه فرصته، ولی ما همون لحظه و همون جا متوجهش نمیشیم.)) 0 0 هستی 1403/4/24 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 133 هیچ درختی بیعیب و نقص نیست، این رو یادت باشه. همینه که بهشون شخصیت میده. 0 1 هستی 1403/4/30 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 86 او حاضر بود دست به هر کاری بزند و هر جایی برود تا چیزی را که میخواهد به دست بیاورد. هرجا، حتی توی زباله دانی. این کارش دیوانگی بود یا شجاعت؟ 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 230 چون اینجا همه بیگناهن مگر اینکه جرمشون ثابت بشه. 0 0 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 222 به همهی حرفهایی فکر کردیم که میخواستیم به مامان و باباهایمان بگوییم، اما نمیتوانستیم. 0 3 هستی 1403/5/2 متل کالیویستا کلی یانگ 4.6 11 صفحۀ 216 تا بازی نکنی برنده نمیشی... 0 0