بریدههای کتاب سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) rikuyuri 1404/6/10 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 17 -من میدونم زندگی کردن بر اساس امید و آرزو چه معنایی داره. +این امید و آرزو نیست، تلاش برای بقاست. -امید رسیدن به خونه و سرزمینه که تورو پیش میبره و باعث میشه اطاعت کنی... 0 3 rikuyuri 1404/6/17 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 151 به یاد نمی آورد او را چه نامیدهاند، اما این تغییری در ماجرا ایجاد نمی کرد.زیرا حالا فقط یک نام داشت: مرگ! فروبرنده ی دنیاها! 0 0 rikuyuri 1404/6/18 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 199 اما شاید هیولاها هم باید گاهی هوای هم را داشته باشند!... 0 0 rikuyuri 1404/6/19 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 245 ((اما اگه این رو به جلو حرکت کردن ما فقط باعث درد و ناامیدی بیشتری بشه چی؟ اگه به رفتن ادامه بدیم و تنها چیزی که بهش برسیم یه پایان ترسناک باشه چی؟)) ((خب اون وقت دیگه پایان کار نیست.)) 0 0 Saina 1403/5/6 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 382 دوریان گفت:«خب پس به اینجا رسیدیم.» ایلین با لبخندی نصفه و نیمه گفت:«به آخر راه!» کیال با لبخندی مردد گفت:«نه.این یه آغاز جدیده!» 0 11 Saina 1403/5/6 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 253 تو باعث میشی بخوام زندگی کنم روان.نه اینکه از سختی ها جون سالم به در ببرم و فقط وجود داشته باشم،بلکه زندگی کنم. 0 4 Saina 1403/5/6 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 379 منان پرسید:«چطوریه...عشق چطوریه؟» استرین گفت:«مثل اینه که هر روز یه کوچولو بمیری و در عین حال زنده هم باشی.وجد و شعفی اون قدر کامل که تقریبا دردناکه.من رو نابود و متلاشی کرد و دوباره از نو ساخت و به این خاطر از عشق نفرت داشتم،اما میدونستم راه فراری ازش نیست و تا ابد من و تغییر میده.اون ساحره کوچولو...عاشق اون هم بودم.جوری عاشقش بودم که نمیتونم توضیح بدم،مگر اینکه بگم قدرتمندترین احساسی بود که در تمام زندگی داشتم.قوی تر از خشم،شهوت یا جادو!» 0 8 محدثه 1403/5/1 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 143 بدون حتی اگه یه اقیانوس مرگ هم بینمون فاصله بندازه... می گردم و پیدات میکنم. برام مهم نیست برای این کار چه قوانینی رو زیر پا می ذارم. حتی اگه مجبور باشم تمام کلید هارو به دست می ارم و دوباره به این دنیا برت می گردونم. :) 1 2
بریدههای کتاب سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) rikuyuri 1404/6/10 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 17 -من میدونم زندگی کردن بر اساس امید و آرزو چه معنایی داره. +این امید و آرزو نیست، تلاش برای بقاست. -امید رسیدن به خونه و سرزمینه که تورو پیش میبره و باعث میشه اطاعت کنی... 0 3 rikuyuri 1404/6/17 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 151 به یاد نمی آورد او را چه نامیدهاند، اما این تغییری در ماجرا ایجاد نمی کرد.زیرا حالا فقط یک نام داشت: مرگ! فروبرنده ی دنیاها! 0 0 rikuyuri 1404/6/18 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 199 اما شاید هیولاها هم باید گاهی هوای هم را داشته باشند!... 0 0 rikuyuri 1404/6/19 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 245 ((اما اگه این رو به جلو حرکت کردن ما فقط باعث درد و ناامیدی بیشتری بشه چی؟ اگه به رفتن ادامه بدیم و تنها چیزی که بهش برسیم یه پایان ترسناک باشه چی؟)) ((خب اون وقت دیگه پایان کار نیست.)) 0 0 Saina 1403/5/6 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 382 دوریان گفت:«خب پس به اینجا رسیدیم.» ایلین با لبخندی نصفه و نیمه گفت:«به آخر راه!» کیال با لبخندی مردد گفت:«نه.این یه آغاز جدیده!» 0 11 Saina 1403/5/6 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 253 تو باعث میشی بخوام زندگی کنم روان.نه اینکه از سختی ها جون سالم به در ببرم و فقط وجود داشته باشم،بلکه زندگی کنم. 0 4 Saina 1403/5/6 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 379 منان پرسید:«چطوریه...عشق چطوریه؟» استرین گفت:«مثل اینه که هر روز یه کوچولو بمیری و در عین حال زنده هم باشی.وجد و شعفی اون قدر کامل که تقریبا دردناکه.من رو نابود و متلاشی کرد و دوباره از نو ساخت و به این خاطر از عشق نفرت داشتم،اما میدونستم راه فراری ازش نیست و تا ابد من و تغییر میده.اون ساحره کوچولو...عاشق اون هم بودم.جوری عاشقش بودم که نمیتونم توضیح بدم،مگر اینکه بگم قدرتمندترین احساسی بود که در تمام زندگی داشتم.قوی تر از خشم،شهوت یا جادو!» 0 8 محدثه 1403/5/1 سریر شیشه ای؛ ملکه سایه ها (بخش دوم) جلد 4 سارا جی. ماس 4.9 3 صفحۀ 143 بدون حتی اگه یه اقیانوس مرگ هم بینمون فاصله بندازه... می گردم و پیدات میکنم. برام مهم نیست برای این کار چه قوانینی رو زیر پا می ذارم. حتی اگه مجبور باشم تمام کلید هارو به دست می ارم و دوباره به این دنیا برت می گردونم. :) 1 2