بریده‌های کتاب شنود: تجربه ای نزدیک به مرگ

و چه وضعی دارند کسانی که در حین گناه و در محل گناه‌آلود از دنیا می روند!

این را تاکید کنم که خداوند فرصت توبه و بازگشت را از هیچ کس نگرفته. یعنی انسان می تواند با اختیاری که خداوند به او داده، سرنوشت خودش را تغییر دهد.

شیاطین با انواع و اقسام حیله‌ها دورش را گرفته بودند. برخی شبیه حیوانات ترسناک و حتی برخی از شیاطین، شبیه زنان نیمه برهنه بالای سر او به عشوه گری می پرداختند.

کربلا منبع عظیم نور و پاکی بود که تمام نورها در تمام نقاط عالم به آن متصل بود. کربلا عامل و منبع نورانیت تمام زمین بود.

درست در همان زمان و شاید در کمتر از یک لحظه، تمام زندگی‌ام، از لحظه تولد تا زمان ورود به این اتاق بیمارستان در مقابلم ظاهر شد. آن هم با تمام جزئیات!

در همان لحظه‌‌ای که گذشته‌ام را دیدم و اعمال من بررسی می‌شد،دعاهای مادر را دیدم که در سرنوشت من بسیار تاثیرگذار بود. بارها گناه یا خطایی از من سرزده بود که به دعای مادرم پاک شده و بی حساب شده بودم و یا هرجا قرار بود بلا یا عقوبتی بر من وارد شود، با دعای مادرم برطرف شده بود. یعنی مقام مادر این‌گونه است. هر یک از دعاهای یک مادر این قدرت را دارد تا آینده انسان را کاملا تغییر دهد.

من دیدم که هرچه دیگران را بخشیده‌ام، باعث بخشش گناهان خودم شده و همین مطلب، بار مرا سبک کرده است.

در آن لحظات و در حضور ملک‌الموت، تنها آرزویی که داشتم این بود که به دنیا برگردم، بلکه بتوانم کارهایم را فقط با نیت الهی و صرفا برای خشنودی خدا به جا آورم.

یقین داشتم که هیچ بلایی بر سر انسان نمی آید مگر به خاطر اشتباهات و گناهانش.

گاهی به برخی اعمالم فکر می کردم که به نظر من خیلی خوب بوده، اما می‌دیدم که به علت نیت غیر خدایی که داشتم پوچ شده و اصلا در محاسبات الهی به حساب نیامده!

بیشتر ما میگوییم:باید با دیگران همان گونه رفتار کنیم که میخواهیم آن ها با ما رفتار کنند... ولی واقعیت این است که آن طور که ما با دیگران رفتار می کنیم،در حقیقت با خود رفتار می کنیم.»

آنجا می‌دیدم که تمام قدرت دست خداست و قدرت ‌های دنیایی در برابرش هيچ هستند.