بریده کتابهای مردهای مرز شرقی رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 100 《با یک تیر خلاصم کن که این ننگ را نبینم که علیل افتاده باشم و اجنبی رو خاکم راست راست راه برود!》 0 4 رضا میلانلویی 1403/11/11 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 21 میخواهم خونم روی لباس رزمم بریزد،این مرگ ننگ ندارد. مهران کابلی،یوزباشی سرحدات شرقی 0 2 رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 43 _ممالک محروسهمان را بردند که بردند.بنده اهل گنجه بودم آنوقت که مال ایران بود.جنگ ها دیدهام با اوروس سرخ.جنگ قفقاز خودم بودم که چطور ایرانی ها را مثله کردند.اهل همان جاها هستم.آواره شدم که ایرانی بمانم. 0 1 رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 107 مرد با لهجه عربی غلیظی گفت:《الموتُ حق.مردن و ندیدن این زمانه ننگین شرف دارد به ماندن و ذلت کشیدن!》 0 1 رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 48 《حرف نشخوار آدمیزاده.اگه هیچ چی نگه که میپوسه عمو جان.جخ با دو کلوم اختلاط شاید دلت جا بیاد.》 0 1
بریده کتابهای مردهای مرز شرقی رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 100 《با یک تیر خلاصم کن که این ننگ را نبینم که علیل افتاده باشم و اجنبی رو خاکم راست راست راه برود!》 0 4 رضا میلانلویی 1403/11/11 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 21 میخواهم خونم روی لباس رزمم بریزد،این مرگ ننگ ندارد. مهران کابلی،یوزباشی سرحدات شرقی 0 2 رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 43 _ممالک محروسهمان را بردند که بردند.بنده اهل گنجه بودم آنوقت که مال ایران بود.جنگ ها دیدهام با اوروس سرخ.جنگ قفقاز خودم بودم که چطور ایرانی ها را مثله کردند.اهل همان جاها هستم.آواره شدم که ایرانی بمانم. 0 1 رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 107 مرد با لهجه عربی غلیظی گفت:《الموتُ حق.مردن و ندیدن این زمانه ننگین شرف دارد به ماندن و ذلت کشیدن!》 0 1 رضا میلانلویی 1403/11/13 مردهای مرز شرقی سجاد خالقی 4.3 5 صفحۀ 48 《حرف نشخوار آدمیزاده.اگه هیچ چی نگه که میپوسه عمو جان.جخ با دو کلوم اختلاط شاید دلت جا بیاد.》 0 1