بریدههای کتاب کافه ی خیابان گوته سایه 1403/2/17 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 25 گفت: «ولی اون اینجاست، جلوی من. ایناهاش. » گفتم: « این فقط گوشت و استخونیه که از اون آدم به جا مونده. اصل وجود آدم ها ذهن شونه ، خاطرات شونه ، اون که از بین بره،دیگه خود آدم از بین رفته .» 0 3 آگرین 1403/7/13 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 118 هر آن کس در جهان ظلم و جفا کرد هر آن کز حق نه شرم و نه حیا کرد سزای کرده هایش را ببیند به پاداش عمل روزی نشیند 0 10 آگرین 1403/7/13 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 131 خودش بود و دوتا کتابش و آسمانی که ستاره هایش هیچ وقت کهنه و تکراری نمی شدند. 4 15 وانیا رحیمی 1403/11/18 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 21 اصل وجود آدم ها ذهن شونه ، خاطرات شونه ، اون که از بین بره ، دیگه خود آدم از بین رفته....! 0 8 فاضل تقوی 5 روز پیش کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 23 کیانوش گفت:« ولی اون اینجاست، جلوی من. ایناهاش.» گفتم:« این فقط گوشت و استخونیه که از اون آدم به جا مونده. اصل وجود آدمها ذهن شونه، خاطرات شونه، اون که از بین بره، دیگه خود آدم از بین رفته.» 0 3 نون خامهای 1403/12/21 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 105 0 6
بریدههای کتاب کافه ی خیابان گوته سایه 1403/2/17 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 25 گفت: «ولی اون اینجاست، جلوی من. ایناهاش. » گفتم: « این فقط گوشت و استخونیه که از اون آدم به جا مونده. اصل وجود آدم ها ذهن شونه ، خاطرات شونه ، اون که از بین بره،دیگه خود آدم از بین رفته .» 0 3 آگرین 1403/7/13 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 118 هر آن کس در جهان ظلم و جفا کرد هر آن کز حق نه شرم و نه حیا کرد سزای کرده هایش را ببیند به پاداش عمل روزی نشیند 0 10 آگرین 1403/7/13 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 131 خودش بود و دوتا کتابش و آسمانی که ستاره هایش هیچ وقت کهنه و تکراری نمی شدند. 4 15 وانیا رحیمی 1403/11/18 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 21 اصل وجود آدم ها ذهن شونه ، خاطرات شونه ، اون که از بین بره ، دیگه خود آدم از بین رفته....! 0 8 فاضل تقوی 5 روز پیش کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 23 کیانوش گفت:« ولی اون اینجاست، جلوی من. ایناهاش.» گفتم:« این فقط گوشت و استخونیه که از اون آدم به جا مونده. اصل وجود آدمها ذهن شونه، خاطرات شونه، اون که از بین بره، دیگه خود آدم از بین رفته.» 0 3 نون خامهای 1403/12/21 کافه ی خیابان گوته حمیدرضا شاه آبادی 3.8 13 صفحۀ 105 0 6