بریده کتابهای مواجهه با مرگ امیر محمد 1403/5/23 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 491 اضطراب وقتی معنا دارد که راه دیگری هم وجود داشته باشد... 0 0 امیر محمد 1403/5/9 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 173 «اگر سعادت انسان رهین بی خبر است/ حماقتی نبود بیشتر از دانایی» 0 1 طاهره گوهری 1402/11/25 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 88 ما انسانها موجودات غریبی هستیم، کییر. ته دلمان خیال میکنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه میمیرند ولی ما نه. آدم میرود جنگ، میبیند تمام رفقای دور و برش کشته شدهاند، ولی باز باورش نمیشود که خودش هم بمیرد. با خودش میگوید: نه، من فرق دارم. اینهایی که بیماری لاعلاجی گرفتهاند و مرگ خرّشان را چسبیده، باز تا آخرین لحظه باورشان نمیشود که قرار است بمیرند. خودشان را گول میزنند. آدم اینجوری است دیگر. نوبت مرگ خودش که میرسد از دیدن بدیهیترین چیزها ناتوان است. 0 19 امیر محمد 1403/5/19 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 372 «نمیدانم. ولی نمی توانم ببینم که داری از خودت فرار میکنی. من تو را همینجوری که هستی، دوست دارم. ولی خودت خودت را همین جوری که هستی، دوست نداری. سعی میکنی کس دیگری باشی و این جوری زندگیات را هدر میدهی. چرا سعی نمیکنی خودت باشی؟» 0 25 امیر محمد 1403/5/29 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 512 «چیزی پوچ تر از زندگی ما نیست، مکر بلاهتی که در مشغولیتهای ما وجود دارد.» 0 0 سوده عابدی 1402/12/14 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 126 حال غریبی پیدا کرده بود چیزی مثل جنون محشر بود. عالی بود. یادش آمد که روان پزشکی گفته بود عاشقی روان پریشی مردم عادی است. یادش آمد که یک جمله قصار قدیمی میگفت آدم روان پریش خیال می کند دو با دو میشود پنج و با همین خوشحال است. یادش آمد که برنارد شاو گفته بود: «عشق اغراق احمقانه در فرق گذاشتن بین یکی با دیگری است و می دانست که همه اینها درست گفتهاند... 0 3 امیر محمد 1403/5/9 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 235 اگر تسلیم شوی و بگویی «کاری ازم ساخته نیست» معلوم است که کاری ازت ساخته نیست. آن وقت موقعیت ها هستند که برایت تصمیم می گیرند. بقیه مردم هستند که برایت تصمیم می گیرند. یعنی عوض اینکه خودت انتخاب کنی بقیه برایت انتخاب میکنند. 2 34 امیر محمد 1403/5/25 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 554 «شاید هم معنایی در کار نیست. شاید تو اقیانوسی شناوریم و ساحلی وجود ندارد.» 1 32 امیر محمد 1403/5/23 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 481 مرگ نه تنها بدبیاری نیست - فاجعه ای نیست که از بیرون بر ما تحمیل شود و ما را نابود کند- بلکه پیش شرط زندگی معنا دار است. بنا بر این نمیتوانیم هم توقع داشته باشیم زندگیمان معنایی داشته باشد، هم از مرگ متاسف باشیم. 1 25 امیر محمد 1403/5/24 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 543 هر چه بیشتر درباره مرگ فکر کنی، معجزه زندگی در نظرت بزرگ تر جلوه میکند. تامل در مرگ، تجلیل از زندگی است. 0 9
بریده کتابهای مواجهه با مرگ امیر محمد 1403/5/23 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 491 اضطراب وقتی معنا دارد که راه دیگری هم وجود داشته باشد... 0 0 امیر محمد 1403/5/9 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 173 «اگر سعادت انسان رهین بی خبر است/ حماقتی نبود بیشتر از دانایی» 0 1 طاهره گوهری 1402/11/25 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 88 ما انسانها موجودات غریبی هستیم، کییر. ته دلمان خیال میکنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه میمیرند ولی ما نه. آدم میرود جنگ، میبیند تمام رفقای دور و برش کشته شدهاند، ولی باز باورش نمیشود که خودش هم بمیرد. با خودش میگوید: نه، من فرق دارم. اینهایی که بیماری لاعلاجی گرفتهاند و مرگ خرّشان را چسبیده، باز تا آخرین لحظه باورشان نمیشود که قرار است بمیرند. خودشان را گول میزنند. آدم اینجوری است دیگر. نوبت مرگ خودش که میرسد از دیدن بدیهیترین چیزها ناتوان است. 0 19 امیر محمد 1403/5/19 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 372 «نمیدانم. ولی نمی توانم ببینم که داری از خودت فرار میکنی. من تو را همینجوری که هستی، دوست دارم. ولی خودت خودت را همین جوری که هستی، دوست نداری. سعی میکنی کس دیگری باشی و این جوری زندگیات را هدر میدهی. چرا سعی نمیکنی خودت باشی؟» 0 25 امیر محمد 1403/5/29 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 512 «چیزی پوچ تر از زندگی ما نیست، مکر بلاهتی که در مشغولیتهای ما وجود دارد.» 0 0 سوده عابدی 1402/12/14 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 126 حال غریبی پیدا کرده بود چیزی مثل جنون محشر بود. عالی بود. یادش آمد که روان پزشکی گفته بود عاشقی روان پریشی مردم عادی است. یادش آمد که یک جمله قصار قدیمی میگفت آدم روان پریش خیال می کند دو با دو میشود پنج و با همین خوشحال است. یادش آمد که برنارد شاو گفته بود: «عشق اغراق احمقانه در فرق گذاشتن بین یکی با دیگری است و می دانست که همه اینها درست گفتهاند... 0 3 امیر محمد 1403/5/9 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 235 اگر تسلیم شوی و بگویی «کاری ازم ساخته نیست» معلوم است که کاری ازت ساخته نیست. آن وقت موقعیت ها هستند که برایت تصمیم می گیرند. بقیه مردم هستند که برایت تصمیم می گیرند. یعنی عوض اینکه خودت انتخاب کنی بقیه برایت انتخاب میکنند. 2 34 امیر محمد 1403/5/25 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 554 «شاید هم معنایی در کار نیست. شاید تو اقیانوسی شناوریم و ساحلی وجود ندارد.» 1 32 امیر محمد 1403/5/23 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 481 مرگ نه تنها بدبیاری نیست - فاجعه ای نیست که از بیرون بر ما تحمیل شود و ما را نابود کند- بلکه پیش شرط زندگی معنا دار است. بنا بر این نمیتوانیم هم توقع داشته باشیم زندگیمان معنایی داشته باشد، هم از مرگ متاسف باشیم. 1 25 امیر محمد 1403/5/24 مواجهه با مرگ برایان مگی 4.3 12 صفحۀ 543 هر چه بیشتر درباره مرگ فکر کنی، معجزه زندگی در نظرت بزرگ تر جلوه میکند. تامل در مرگ، تجلیل از زندگی است. 0 9