صفحۀ اصلی
گشت‌وگذار

بریده‌های کتاب کنستانتین

ماهی در تُنگِ تاریک

ماهی در تُنگِ تاریک

1403/2/3

کنستانتین
کنستانتین
جان شرلی

4.8

2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 146

اما آنقدری از آنجلا خوشش می آمد که عمدا چیزی نگوید که ناراحتش کند.

0

9

ماهی در تُنگِ تاریک

ماهی در تُنگِ تاریک

1403/2/3

کنستانتین
کنستانتین
جان شرلی

4.8

2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 232

دیگران همراه با فرزندانشان به سمت گیم نت میرفتن و از بابت پولی که قراره هدر بدهند خوشحال بودند

2

4

ماهی در تُنگِ تاریک

ماهی در تُنگِ تاریک

1403/2/3

کنستانتین
کنستانتین
جان شرلی

4.8

2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 133

کنستانتین اکنون مچش را می مالید. در افسار بی رحم نگاه دلسوزانه‌ی آنجلا احساس بی دفاعی میکرد.می دانست که او،برای لحظه ای، پسری را میبیند که در این مرد پنهان شده بود.

0

4

ماهی در تُنگِ تاریک

ماهی در تُنگِ تاریک

1403/2/3

کنستانتین
کنستانتین
جان شرلی

4.8

2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 156

میگه جهان به دست خدا تموم نمیشه،بلکه در آغوش جهنمیان از نو متولد میشه.

0

5

ماهی در تُنگِ تاریک

ماهی در تُنگِ تاریک

1403/2/1

کنستانتین
کنستانتین
جان شرلی

4.8

2

بریدۀ کتاب

صفحۀ 126

به همان اندازه که زندگان احمق وجود داشتند.مردگان احمق هم وجود داشتند.

0

2