بریدههای کتاب آپولو؛ مقبره ی بیدادگر بیتا:) 1404/3/6 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 9 به نظر من باید جسد مردگان را به خانه برگرداند. 0 12 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 433 خیلی ظالمانه به نظر میآد. کسی که از دستمون رفته بود، بالاخره برمیگرده اما بعد دوباره از دست میره. 0 16 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 343 آخرین باری که احساس کرده بودم <<دماغم چاق است>> کی بود؟ دلم میخواست باور کنم وقتی که ایزد بودم، اما حقیقت نداشت. چندین قرن، شاید حتی چندین هزاره بود که انگار خودم نبودم. 0 1 emma 1404/1/3 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 207 هیچوقت قدرت هزاران نفری رو که همه به یک چیز اعتقاد دارن دست کم نگیر میتونن همه چیز رو به واقعیت تبدیل کنن گاهی اوضاع بهتر میشه و گاهی هم بدتر 0 16 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 389 انگار چنان از درون مرده بودم که نه احساس وحشت میکردم و نه نفرت. 0 22 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 108 میدانستم فقط یک تندیس بیشتر نیست اما اگر از کسی آسیب روانی دیده باشید، درک میکنید. به سادگی میشود آن ترس های قدیمی را تحریک کرد: با یک نگاه، با یک صدا، با یک موقعیت آشنا. 0 3 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 426 <<زندگی فقط واسه این ارزش داره که تموم میشه، بچه جون.>> 0 15 کاساندرا 1404/2/13 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 302 شنیدهاید میگویند 《سکوت کر کننده بود》؟ آره، چنین چیزی واقعی است 0 21
بریدههای کتاب آپولو؛ مقبره ی بیدادگر بیتا:) 1404/3/6 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 9 به نظر من باید جسد مردگان را به خانه برگرداند. 0 12 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 433 خیلی ظالمانه به نظر میآد. کسی که از دستمون رفته بود، بالاخره برمیگرده اما بعد دوباره از دست میره. 0 16 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 343 آخرین باری که احساس کرده بودم <<دماغم چاق است>> کی بود؟ دلم میخواست باور کنم وقتی که ایزد بودم، اما حقیقت نداشت. چندین قرن، شاید حتی چندین هزاره بود که انگار خودم نبودم. 0 1 emma 1404/1/3 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 207 هیچوقت قدرت هزاران نفری رو که همه به یک چیز اعتقاد دارن دست کم نگیر میتونن همه چیز رو به واقعیت تبدیل کنن گاهی اوضاع بهتر میشه و گاهی هم بدتر 0 16 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 389 انگار چنان از درون مرده بودم که نه احساس وحشت میکردم و نه نفرت. 0 22 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 108 میدانستم فقط یک تندیس بیشتر نیست اما اگر از کسی آسیب روانی دیده باشید، درک میکنید. به سادگی میشود آن ترس های قدیمی را تحریک کرد: با یک نگاه، با یک صدا، با یک موقعیت آشنا. 0 3 خدای خورشید 1404/1/21 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 426 <<زندگی فقط واسه این ارزش داره که تموم میشه، بچه جون.>> 0 15 کاساندرا 1404/2/13 آپولو؛ مقبره ی بیدادگر جلد 4 ریک ریوردان 4.5 1 صفحۀ 302 شنیدهاید میگویند 《سکوت کر کننده بود》؟ آره، چنین چیزی واقعی است 0 21