بریدههای کتاب صد نامه عاشقانه Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 130 من تنها تو را دوست دارم و تنها از آنِ تواَم و به تو تعلق دارم همانطور که پوست انار به انار، اشک به چشم و کارد به جراحت. 5 8 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 28 چرا تو؟ چرا تنها تو؟ در میان تمامی زنان هندسهی حیات مرا بهم میریزی و نظم روز هایم را. دزدکی و پابرهنه به دنیای آرزوهای کوچکم وارد میشوی و در را پشتِ سرت میبندی و من اعتراضی نمیکنم. 0 8 Fati Hassanpour 1404/2/30 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 79 دلم میخواهد سکوتم را بفهمی سکوت قویترین سلاح من است 0 7 Fati Hassanpour 1404/2/27 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 52 نامه های من به تو از تو مهمترند از من مهمترند آنها تنها اسنادیاند، که مردم در آن کشف میکنند زیبایی تورا و جنون مرا 0 9 Fati Hassanpour 1404/2/30 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 85 دست به دامن خدا میشوم تا زمستان را از یاد ببرد. چرا که نمیدانم پس از تو، زمستان را چگونه سر کنم. 0 12 Fati Hassanpour 1404/3/10 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 114 ساده بودم آنگاه که فکر میکردم تو را پشت سرم رها کردهام. هر چمدانی را که میگشایم تو را مییابم. هر پیراهنی که به تن میکنم بوی تو را میدهد. به هر نمایشی میروم،تو بر صندلی مجاورم نشستهای. پس کی؟ کی از دست تو رها میشوم؟ ای همسفرِ سفرهای من و ای همراهِ کوچ های من 0 6 Fati Hassanpour 1404/2/30 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 97 وقتی که همراه منی دوست دارم تمام چراغ قرمزها را رد کنم شوری کودکانه دارم برای ارتکاب میلیونها تخلف و میلیونها حماقت. 0 11 Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 136 از بیروت میپرسی،از خیابانها،میدانها، قهوهخانهها و رستورانهایش از بندرش و کشتی های بخار اما همهی اینها در چشمانِ توست چشم ببندی اگر، بیروت گم میشود. و من چرا از شهرها و سرزمینها حرف میزنم؟ تو شهر منی. چهره ات وطن من است صدایت وطن من است و گودی دستهای کوچکت، سرزمین من. در این شهر زاده شدهام و در این شهر میخواهم بمیرم. 0 8 Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 132 صدایت جزء لاینفکی از زندگیام بود چشمه بود، سایه بود، باد بود شادمانم میکرد، بوی نعنا بود 2 10 مبینا 1403/8/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 52 0 1 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 27 هیچگاه شاه نبودهام و نمیخواهم باشم اما این احساس پاک که تو در دستهایم خفته ای چونان مرواریدی درشت در کفم مرا به توهم میاندازد که پادشاهی از پادشاهان روسام یا خسرو انوشیروان 0 7 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 35 اگر هویتم را بخواهند چشمان تورا نشانشان میدهم،معشوقه من! و آنها مرا رها میکنند و اجازهٔ عبور میدهند چرا که میدانند سفر کردن در سرزمین چشمانت حق تمام ساکنان دنیاست 0 5 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 13 بدون شک عشق سراسیمگی و اضطرابی شگفتانگیز است اما جالب تر از آن آتشی است که بر دفترهایمان میزند و خاکستری است که بر انگشتانمان به جای میگذارد. 0 2 Fati Hassanpour 1404/3/10 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 105 اگر به مردی برخوردی که میتوانست هر ذرهای از ذرات وجودت را به شعر بدل کند، اگر مردی را دیدی که چون من وادارَت کند با شعر تن بشویی، با شعر سرمه بکشی و با شعر موهایت را شانه کنی، در آن روز از تو میخواهم بی هیچ تردیدی با او بروی اهمیتی ندارد مال من نباشی یا مال او باشی مهم این است از آنِ شعر باشی. 0 7 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 23 هنگامی که تورا گفتم: ((دوستت دارم)) میدانستم الفبایی تازه میسازم در شهری که خواندن نمیداند و شعر میخوانم در سالنی خالی و شراب در جام کسانی میریزم که مستی را نمیفهمند. 0 5 Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 136 سفر برای تو ممنوع جز داخل مرزهای قلب من. ممنوع است برای تو سفر به خارج از جغرافیای وجود من. 1 31
بریدههای کتاب صد نامه عاشقانه Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 130 من تنها تو را دوست دارم و تنها از آنِ تواَم و به تو تعلق دارم همانطور که پوست انار به انار، اشک به چشم و کارد به جراحت. 5 8 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 28 چرا تو؟ چرا تنها تو؟ در میان تمامی زنان هندسهی حیات مرا بهم میریزی و نظم روز هایم را. دزدکی و پابرهنه به دنیای آرزوهای کوچکم وارد میشوی و در را پشتِ سرت میبندی و من اعتراضی نمیکنم. 0 8 Fati Hassanpour 1404/2/30 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 79 دلم میخواهد سکوتم را بفهمی سکوت قویترین سلاح من است 0 7 Fati Hassanpour 1404/2/27 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 52 نامه های من به تو از تو مهمترند از من مهمترند آنها تنها اسنادیاند، که مردم در آن کشف میکنند زیبایی تورا و جنون مرا 0 9 Fati Hassanpour 1404/2/30 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 85 دست به دامن خدا میشوم تا زمستان را از یاد ببرد. چرا که نمیدانم پس از تو، زمستان را چگونه سر کنم. 0 12 Fati Hassanpour 1404/3/10 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 114 ساده بودم آنگاه که فکر میکردم تو را پشت سرم رها کردهام. هر چمدانی را که میگشایم تو را مییابم. هر پیراهنی که به تن میکنم بوی تو را میدهد. به هر نمایشی میروم،تو بر صندلی مجاورم نشستهای. پس کی؟ کی از دست تو رها میشوم؟ ای همسفرِ سفرهای من و ای همراهِ کوچ های من 0 6 Fati Hassanpour 1404/2/30 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 97 وقتی که همراه منی دوست دارم تمام چراغ قرمزها را رد کنم شوری کودکانه دارم برای ارتکاب میلیونها تخلف و میلیونها حماقت. 0 11 Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 136 از بیروت میپرسی،از خیابانها،میدانها، قهوهخانهها و رستورانهایش از بندرش و کشتی های بخار اما همهی اینها در چشمانِ توست چشم ببندی اگر، بیروت گم میشود. و من چرا از شهرها و سرزمینها حرف میزنم؟ تو شهر منی. چهره ات وطن من است صدایت وطن من است و گودی دستهای کوچکت، سرزمین من. در این شهر زاده شدهام و در این شهر میخواهم بمیرم. 0 8 Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 132 صدایت جزء لاینفکی از زندگیام بود چشمه بود، سایه بود، باد بود شادمانم میکرد، بوی نعنا بود 2 10 مبینا 1403/8/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 52 0 1 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 27 هیچگاه شاه نبودهام و نمیخواهم باشم اما این احساس پاک که تو در دستهایم خفته ای چونان مرواریدی درشت در کفم مرا به توهم میاندازد که پادشاهی از پادشاهان روسام یا خسرو انوشیروان 0 7 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 35 اگر هویتم را بخواهند چشمان تورا نشانشان میدهم،معشوقه من! و آنها مرا رها میکنند و اجازهٔ عبور میدهند چرا که میدانند سفر کردن در سرزمین چشمانت حق تمام ساکنان دنیاست 0 5 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 13 بدون شک عشق سراسیمگی و اضطرابی شگفتانگیز است اما جالب تر از آن آتشی است که بر دفترهایمان میزند و خاکستری است که بر انگشتانمان به جای میگذارد. 0 2 Fati Hassanpour 1404/3/10 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 105 اگر به مردی برخوردی که میتوانست هر ذرهای از ذرات وجودت را به شعر بدل کند، اگر مردی را دیدی که چون من وادارَت کند با شعر تن بشویی، با شعر سرمه بکشی و با شعر موهایت را شانه کنی، در آن روز از تو میخواهم بی هیچ تردیدی با او بروی اهمیتی ندارد مال من نباشی یا مال او باشی مهم این است از آنِ شعر باشی. 0 7 Fati Hassanpour 1404/2/25 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 23 هنگامی که تورا گفتم: ((دوستت دارم)) میدانستم الفبایی تازه میسازم در شهری که خواندن نمیداند و شعر میخوانم در سالنی خالی و شراب در جام کسانی میریزم که مستی را نمیفهمند. 0 5 Fati Hassanpour 1404/3/12 صد نامه عاشقانه نزار قبانی 3.9 3 صفحۀ 136 سفر برای تو ممنوع جز داخل مرزهای قلب من. ممنوع است برای تو سفر به خارج از جغرافیای وجود من. 1 31