بریدههای کتاب داراب نامه طرسوسی مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 3 مر زال زر را سه پسر بود: یکی رستم، دویم زواره، سیوم شغاد. 0 5 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 39 اینقدر ندانی که مهمان را نیکو باید داشت. یکی به ایمنی که حدیث در زیر پرده نکنی و چنان گویی که او میشنود. دیگر به یک کاسه طعام باید خوردن تا به ایمنی بخورد و دیگر [روی] بر مهمان تازه داری و گربه را بانگ بر نزنی و دیگر نگویی که بخور، و دیگر کوزه آب بر بالین او نهی، و دیگر خانه بر او زندانی نکنی و اگر گوید بروم بازش نداری. 0 2 مریم محسنیزاده 1403/12/28 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 82 سلیطون گفت: " در آرزوی دوباره بسیار کس است!" 0 1 مریم محسنیزاده 1404/1/19 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 334 همای گفت:" ای خواجه! دولت و محنت هر دو ناپایدار است و هر دو میگذرد، مرد باید که در محنت صبر کند و در نعمت شکر گوید، ولیکن یزدان دادگر این محنت نیز به سر آرد و این شب مظلم روشن گردد و عذر تمامی خواسته شود." 0 0 مریم محسنیزاده 1404/1/25 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 540 دل در خدای بند، نه در اسب. 0 2 مریم محسنیزاده 1404/1/25 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 539 معدهٔ آدمی دوزخ است و مردم از جهت این دوزخ بدان دوزخ میروند وگرنه چرا باید که آدمی برای یک شکم چنین درمانده بودی؟ ... ولیکن تا آدمی را جان در قالبی است، هیچ نوع او را از این حال گذر نیست. 0 1 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 54 حکم یزدان پاک راست، هرچه خواست کرد و هرچه خواهد بکند. کس را بر حکم او حکمی نیست. 0 1 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 13 زنش گفت باری این پسر را نامی بِنِه. هُرمز گفت چون او بیامد نام با خود آورد، او در آب میآمد، او را داراب نام کردند. 0 0 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 6 آوردهاند که در ملک مصر پادشاهی بود با سپاه بسیار و خزائن بیشمار او را سام چارش گفتندی و دختری داشت همای نام که به حسن و جمال بیمثل و مانند بود. گویند که این همای از غایت شجاعت و نهایت دلیری سوگند یاد کرده بود که در جهان جفت نگیرم مگر کسی که بر من غالب آید و مرا بر زمین فرود آرد. بدینسبب هر روز دستی سلاح ملوکانه درپوشیدی و بر تکاور کوهپیکر سوار شده به میدان برون رفتی و دلاوران پر دل و زورآوران با شکل و شمایل از اطراف و جوانب به تماشاگاه او حاضر آمدندی. 0 4 مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 21 کار مناقبیان آن بود که مدایح ائمه و اهلبیت و همچنین داستانها و مغازی آنها را برای مردمی که بر گردشان حلقه میزده و به سخنان ایشان گوش فرا میدادهاند، بیان میکردند، و فضائلیان سنی برای آنکه با آنان مقابله و معارضه کنند همین عمل را دربارهٔ شیخین میکرده ... 0 2 مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 19 داستانگزاری در ایران از دورههای قدیم متداول بود و حتی در اوایل دورهٔ اسلامی نیز از شیوع این رسم در ایران و سرزمینهای تاریخ ایران خبر داریم. ... در دورهٔ اسلامی مدتی این رسم به وسیلهٔ راویانی که روایتهای قهرمانی قدیم را در یاد داشته و برای مردم بیان میکردهاند ادامه داشت. 0 3 مریم محسنیزاده 1404/1/19 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 330 مر امروز را فردایی است، و هر فرازی را نشیبی و هر غمی را شادیای. 0 3 مریم محسنیزاده 1404/1/19 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 330 حقیقت بدان که نیکویی به هیچ حال ضایع نشود. 0 0 مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 21 این داستانگزاران معمولاً در روایات مکتوب خود را "راوی اخبار" و "گزارندهٔ اخبار" و "گزارندهٔ داستان" و "مؤلف اخبار و گزارندهٔ اسرار" و امثال آن معرفی میکرده و روایات خود را بر گفتار "راویان اخبار" و "ناقلان آثار" و "مورخان" و امثال آنها معول مینمودهاند و از اینجا میتوان دریافت که سخنانشان خوب یا بد بر اساسی استوار بوده است و داستانهایی که نقل میکردند روایات کهنی بود که سینه به سینه و دهان به دهان گشته و بدانان رسیده بود و تصرف آنان در این داستانها بیشتر یا تصرف عبارتی بود و یا افزودن بعضی شاخ و برگها که به اقتضای ذوق و قریحهٔ داستانگزار صورت میپذیرفت. 0 0
بریدههای کتاب داراب نامه طرسوسی مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 3 مر زال زر را سه پسر بود: یکی رستم، دویم زواره، سیوم شغاد. 0 5 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 39 اینقدر ندانی که مهمان را نیکو باید داشت. یکی به ایمنی که حدیث در زیر پرده نکنی و چنان گویی که او میشنود. دیگر به یک کاسه طعام باید خوردن تا به ایمنی بخورد و دیگر [روی] بر مهمان تازه داری و گربه را بانگ بر نزنی و دیگر نگویی که بخور، و دیگر کوزه آب بر بالین او نهی، و دیگر خانه بر او زندانی نکنی و اگر گوید بروم بازش نداری. 0 2 مریم محسنیزاده 1403/12/28 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 82 سلیطون گفت: " در آرزوی دوباره بسیار کس است!" 0 1 مریم محسنیزاده 1404/1/19 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 334 همای گفت:" ای خواجه! دولت و محنت هر دو ناپایدار است و هر دو میگذرد، مرد باید که در محنت صبر کند و در نعمت شکر گوید، ولیکن یزدان دادگر این محنت نیز به سر آرد و این شب مظلم روشن گردد و عذر تمامی خواسته شود." 0 0 مریم محسنیزاده 1404/1/25 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 540 دل در خدای بند، نه در اسب. 0 2 مریم محسنیزاده 1404/1/25 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 539 معدهٔ آدمی دوزخ است و مردم از جهت این دوزخ بدان دوزخ میروند وگرنه چرا باید که آدمی برای یک شکم چنین درمانده بودی؟ ... ولیکن تا آدمی را جان در قالبی است، هیچ نوع او را از این حال گذر نیست. 0 1 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 54 حکم یزدان پاک راست، هرچه خواست کرد و هرچه خواهد بکند. کس را بر حکم او حکمی نیست. 0 1 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 13 زنش گفت باری این پسر را نامی بِنِه. هُرمز گفت چون او بیامد نام با خود آورد، او در آب میآمد، او را داراب نام کردند. 0 0 مریم محسنیزاده 1403/12/27 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 6 آوردهاند که در ملک مصر پادشاهی بود با سپاه بسیار و خزائن بیشمار او را سام چارش گفتندی و دختری داشت همای نام که به حسن و جمال بیمثل و مانند بود. گویند که این همای از غایت شجاعت و نهایت دلیری سوگند یاد کرده بود که در جهان جفت نگیرم مگر کسی که بر من غالب آید و مرا بر زمین فرود آرد. بدینسبب هر روز دستی سلاح ملوکانه درپوشیدی و بر تکاور کوهپیکر سوار شده به میدان برون رفتی و دلاوران پر دل و زورآوران با شکل و شمایل از اطراف و جوانب به تماشاگاه او حاضر آمدندی. 0 4 مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 21 کار مناقبیان آن بود که مدایح ائمه و اهلبیت و همچنین داستانها و مغازی آنها را برای مردمی که بر گردشان حلقه میزده و به سخنان ایشان گوش فرا میدادهاند، بیان میکردند، و فضائلیان سنی برای آنکه با آنان مقابله و معارضه کنند همین عمل را دربارهٔ شیخین میکرده ... 0 2 مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 19 داستانگزاری در ایران از دورههای قدیم متداول بود و حتی در اوایل دورهٔ اسلامی نیز از شیوع این رسم در ایران و سرزمینهای تاریخ ایران خبر داریم. ... در دورهٔ اسلامی مدتی این رسم به وسیلهٔ راویانی که روایتهای قهرمانی قدیم را در یاد داشته و برای مردم بیان میکردهاند ادامه داشت. 0 3 مریم محسنیزاده 1404/1/19 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 330 مر امروز را فردایی است، و هر فرازی را نشیبی و هر غمی را شادیای. 0 3 مریم محسنیزاده 1404/1/19 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 330 حقیقت بدان که نیکویی به هیچ حال ضایع نشود. 0 0 مریم محسنیزاده 1403/12/26 داراب نامه طرسوسی ابوطاهر محمد بن حسن بن علی بن موسی الطرسوسی 3.8 2 صفحۀ 21 این داستانگزاران معمولاً در روایات مکتوب خود را "راوی اخبار" و "گزارندهٔ اخبار" و "گزارندهٔ داستان" و "مؤلف اخبار و گزارندهٔ اسرار" و امثال آن معرفی میکرده و روایات خود را بر گفتار "راویان اخبار" و "ناقلان آثار" و "مورخان" و امثال آنها معول مینمودهاند و از اینجا میتوان دریافت که سخنانشان خوب یا بد بر اساسی استوار بوده است و داستانهایی که نقل میکردند روایات کهنی بود که سینه به سینه و دهان به دهان گشته و بدانان رسیده بود و تصرف آنان در این داستانها بیشتر یا تصرف عبارتی بود و یا افزودن بعضی شاخ و برگها که به اقتضای ذوق و قریحهٔ داستانگزار صورت میپذیرفت. 0 0