بریده‌های کتاب منم تیمور جهانگشا: سرگذشت تیمور لنگ به قلم خود او

انسان قدر هر نعمت را بعد از اینکه از دست داد می داند

وقتی در قومی یک مرد نیکوکار به وجود می اید و مبادرت به اعمال نیک و ثواب می‌کند برکت اعمال او شامل تمام افراد آن قوم می شود

تا انسان نادان نباشد بی ادب نمی شود

انسان نباید تهدید کند. باید لب ببندد و دست بگشاید

برخیز و ایام کوتاه عمر را که برای تو مانده غنیمت بدان...

انسان تا وقتی کوچک و ناتوان است دشمنان را بزرگ می‌ بیند ولی بعد از اینکه بزرگ و توانا شد ، دشمنان قدیم طوری در نظرش حقیر جلوه می نمایند که ننگ دارد از آنها انتقام بگیرد .

زخم شمشیر بهبود می یابد اما زخمی که از حرف تلخ به وجود می‌آید هرگز قابل التیام نیست.

یک سردار جنگی تا آخرين روز هم باید تجربه بیاموزد و هرگز موقعی نمی رسد که از تجربه های جدید بی نیاز باشد.

یک مرد جنگجو هر قدر هم مآل اندیش باشد نمی تواند تمام وقایع را پیش بینی کند

رسم و آیین یک کشور را در ظرف یکصد سال هم نمی توان از بین برد تا چه رسد به اینکه بخواهند در ظرف چند هفته یا چند ماه از بین ببرند

مرد ترسو هزار بار می‌میرد و مرد دلیر فقط یک بار کشته می شود و در زندگی هر کس مرگ یک واقعه حتمی است.

مردی که می خواهد قوی باشد نباید راحتی کند و راحتی هم جسم را فرسوده می‌کند هم جان را .

یک سردار جنگی باید غم سربازان خود را بخورد و فقط در فکر خویش نباشد.

دلیری در جنگ ، از عوامل اصلی پیروزی است ولی دلیری فقط وابسته به نیروی بدن نمی باشد و مرد جنگی علاوه بر جسم قوی نیازمند قلب نیرومند است لیکن علاوه بر دلیری ، عقل و فن جنگ هم برای سردار جنگی ضرورت دارد.