معرفی کتاب منم تیمور جهانگشا: سرگذشت تیمور لنگ به قلم خود او اثر مارسل بریون مترجم ذبیح الله منصوری

منم تیمور جهانگشا: سرگذشت تیمور لنگ به قلم خود او

منم تیمور جهانگشا: سرگذشت تیمور لنگ به قلم خود او

مارسل بریون و 1 نفر دیگر
2.8
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

ناشر
تاو
شابک
9786229731116
تعداد صفحات
578
تاریخ انتشار
1399/1/2

توضیحات

        مندرجات این کتاب علاوه بر شرح حال تیمور لنگ به قلم نویسنده، حاوی اطلاعاتی است که مارسل بریون با احاطه ای که بر تواریخ تیمور لنگ داشته در آن گنجانیده است. انسان وقتی این سرگذشت را می خواند، نمی تواند راجع به روحیه تیمور لنگ نظری مشخص پیدا کند و بگوید او چطور انسانی بوده، مگر اینکه اعتراف کند وی اراده و پشتکاری سخت و جدی داشته و صفتی که بیش از همه به نظر می رسد، همانا عزم و پشتکار او است.
      

لیست‌های مرتبط به منم تیمور جهانگشا: سرگذشت تیمور لنگ به قلم خود او

Infinity

Infinity

1404/3/31

فرزند نیلعشق صدر اعظمکنیز ملکه مصر

کتاب های ترجمه ذبیح الله منصوری

71 کتاب

ذبیح‌الله حکیم‌الهی دشتی (۱۲۷۸ – ۱۹ خرداد ۱۳۶۵) از پرکارترین مترجمان تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران، روزنامه‌نگار، نویسنده بود او در مدرسهٔ آلیانس سنندج که فرانسوی‌ها آن را اداره می‌کردند شروع به درس خواندن کرد؛ پس از چندی با مأموریت پدر در کرمانشاه به آن شهر رفت و زبان فرانسه را نزد پزشکی که این زبان را به‌خوبی می‌دانست فراگرفت. او در بازگشت به تهران و درگذشت پدر، عهده‌دار مخارج خانواده شد و به ناچار از تحصیل دست کشید. در سال ۱۳۰۱ شمسی همزمان با تأسیس روزنامه کوشش با سمت مترجم داستان و مقاله و مطالب علمی در آن روزنامه شروع به کار کرد. در سال ۱۳۰۶ در حالی که در روزنامه کوشش کار می‌کرد، با روزنامه اطلاعات نیز شروع به همکاری کرد که مدت‌ها ادامه یافت و از آغاز انتشار روزنامه کیهان هم به مدت شش سال، چندین کتاب برای این روزنامه ترجمه کرد که همه به صورت پاورقی به چاپ می‌رسید. بعدها با روزنامه ایران ما، روزنامه داد، مجله خواندنی‌ها، روزنامه باختر، روزنامه اختر امروز، مجلهٔ ترقی، مجلهٔ تهران مصور، مجلهٔ روشنفکر، مجلهٔ سپید و سیاه، مجلهٔ امید ایران، روزنامه پست تهران و سرانجام مجله دانستنی‌ها همکاری داشت. او دیر ازدواج کرد و دارای یک دختر و یک پسر شد. مادرش از خانوادهٔ علماء و روحانیون شهر سنندج بود. در سال ۱۲۹۹ وقتی به تهران آمد می‌خواست در رشتهٔ دریانوردی تحصیل کند ولی در روزنامهٔ کوشش به ترجمهٔ چند کتاب پرداخت و از آن به بعد به نوشتن اشتغال یافت. گفته می‌شود او حدود ۱۲۰۰ عنوان داستان و مقاله و کتاب نوشته است. وی در طول عمر خود به کشورهایی نظیر هند، شوروی و چندین کشور اروپایی سفر کرد. ذبیح‌الله منصوری در ۱۹ خرداد ۱۳۶۵ در بیمارستان شریعتی در ۸۷ سالگی درگذشت. منصوری بیشتر از۶۰ سال نوشت و ترجمه کرد. میخوام همه کتاب هاشونو بخونم چون با سینوهه با این مترجم آشنا شدم به سبک ترجمه هاشون که عموما رمان تاریخی هست علاقه دارم

11

یادداشت‌ها

Infinity

Infinity

6 روز پیش

تیمور گورک
          تیمور گورکانی ، اگر در یک جمله وصف بشه اینه "مردی جنگجو و بی رحم و بسیار با اراده که دائم به فکر توسعه سلطه خودش بود ، حتی در آخرین دقایق عمرش"
این مرد عقیده داشت مرد آفریده شده که بجنگد و معنای مرد در جنگیدن است ، برای او لذتی بزرگتر از جنگ کردن وجود نداشت از اون دست آدم هایی که از قرآن به نفع خودشون تعبیر میکنن ، یه کم رحم تو وجود این آدم نبود البته به استثنای تبریز که از ویران و قتل عام مردمش به شفاعت پسر شیخ محمود شبستری در گذشت اونم به خاطر گلشن راز شیخ محمود شبستری بود...
تیمور بسیار خون ریخت که اگر یکی از مقتول ها به ناحق کشته شده باشه براش کافیه که تا ابد در نابودی به سر ببره و اینکه هیچ چیز نمیتونه کشتن مظلوم رو توجیه کنه ، چی شد آخرش؟ تیمور که همش حرص اینو داشت که "سلطان شرق و غرب " بگن بهش چیشد؟ همش دنبال این بود که نامش به یادگار بمونه ولی چگونه ازش یاد بشه؟ چرا ازش بد یاد کنن؟ هر ملتی که مقاومت می‌کرد قتل عام می‌کرد ، هر کسی از یک طایفه ای به کاری علیه تیمور مرتکب میشد ، تمام طایفه رو میکشت ، چرا؟
انسان به این دنیا نیومده تا از لگد مال شدن انسان دیگه زیر سم اسب قهقه بخنده ، کاش عوض این کارها یکم برای انسانیت کار می‌کرد، برای گسترش اسلام این همهم خون و خونریزی لزومی نداره ، هرکسی بخواد میتونه مسلمان بشه ، همه اختیار انتخاب دین خودشونو دارن
تیمور به سه زبان ترکی فارسی عربی مسلط بود و بسیار با استعداد بود و در کودکی به زودی بیشترِ علوم رو فرا گرفت 
یکم در دوره کودکی دچار ناهنجار روانی شد و به نظرم این از مهمترین عامل ها شد که وقتی به قدرت رسید بیشتر بی رحم بشه چون بسیار روی ناسزا و تهمت و خیانت حساس بود...
در این کتاب ایرانگردی داشتیم تا دهلی رفتیم و از اون به بعد به شام رفتیم و بعد عازم بیزان تیوم شدیم بالاخره از کودکی تا عزم حمله به چین از طرف تیمور لنگ گورگین نوشته شد ...
در کل به خاطر ترجمه فوق العاده آقای منصوری وصف بی نظیر موقعیت ها در جنگ ها و آب و هوا ی مناطق این کتاب ، حس حضور در صحنه ها رو تداعی کرد و این مهارت ترجمه و البته نویسنده رو نشون میده و به همین خاطر سه و نیم ستاره حق این کتاب هست.
عکس : مقبره تیمور گورکانی ، ازبکستان 
        

11