بریده‌های کتاب زمان لرزه

جمله‌ای که در روز رستاخیز باعث تخفیف در مجازات می‌شود: ما از همان ابتدا نیز علاقه‌ای به دنیا آمدن نداشتیم!

او چیز خیلی مهمی به من یاد داد. عمویم می گفت وقتی همه چیز در زندگی روبراه است، حتما باید حواسمان جمع باشد.

پدرم برای این دیوانه ی شکار و تفنگ شد که به همه ثابت کند با وجودیکه به عنوان یک معمار، نقاش و سفالگر در کارهای هنری دست دارد ولی زن صفت نیست.اغلب در سخنرانی هایم می گویم اگر می خواهید والدینتان را برنجانید و جراتش را هم ندارید که همجنس باز شوید سراغ هنر بروید.

تراوت گفت: "شیطان نمی توانست زحمات خدا را به باد دهد، ولی می توانست کاری کند که زندگی برای اسباب بازیهای کوچک خدا، دشواری کمتری داشته باشد. او چیزی را می دید که خداوند نمی توانست ببیند: زنده بودن، یا بی حوصلگی است یا تا سرحد مرگ ترسیدن. پس شیطان یک سیب را با چیزهایی که دست کم باعث برطرف کردن بی حوصلگی می شد، پر کرد. چیزهایی از قبیل: قواعدی برای بازیهای ورق و تاس، روش معاشقه و دستورالعملهایی برای درست کردن آبجو، شراب، ویسکی و تصاویری از گیاهان مختلفی که می شد از آنها به عنوان ماده ی مخدر استفاده کرد و همچنین قواعدی برای آهنگسازی، رقص و آواز به صورتی دیوانه وار و هیجان انگیز، و آخر از همه اینکه چگونه وقتی انگشت شستشان زخم می شود، بی وقفه کف گویی کنند. شیطان سیب را داد به یک مار تا به حوا بدهد. حوا یک گاز زد و آن را به آدم داد. آدم یک گاز زد و بعد معاشقه کردند."

تمام نویسندگان مذکر بر حسب اتفاق، بدون توجه به این که چقدر از نظر ادبی قدرتمند یا ضعیف اند، زنان زیبایی دارند. کسی باید در این زمینه تحقیق کند.

کسانی که با قلم و کاغذ داستان می نویسند، و امروزه دیگر کسی توجه چندانی به آنها نمی کند، یا جهنده اند یا کوبنده. جهنده ها در مدت کوتاهی یک داستان می نویسند، شلوغ پلوغ و درهم برهم. بعد دوباره می روند سراغش و هر چیزی را که خیلی بد است یا به داستان نمی خورد، با زحمت فراوان حذف می کنند. کوبنده ها، هر چند وقت یکبار یک جمله می نویسند و پیش از آنکه سراغ جمله ی بعدی بروند، همان جمله را به بهترین شکل ممکن بازنویسی می کنند. وقتی هم که کارشان تمام می شود، دیگر لازم نیست کار دیگری بکنند. من جزو کوبنده ها هستم. بیشتر مردان کوبنده اند و بیشتر زنان جهنده. دوباره : کسی باید در این زمینه تحقیق کند. به نظر می رسد که نویسندگان هر دو جنس، از همان اول جهنده یا کوبنده متولد می شوند.

فکر می کنم برای نویسندگان جهنده خنده دار بودن، غم انگیز بودن و سایر ویژگی های مردم جذاب است و ارزش گزارش کردن دارد. آنها اهمیت نمی دهند که در وهله ی اول، مردم چرا و چگونه زنده اند. اما کوبنده ها اگر چه در ظاهر تلاش می کنند تا موثرترین جملات را کنار هم بگذارند، اما در عمل ممکن است درها و حصارهای فرضی را بشکنند و زیر آتش و در فضایی آعشته به گاز خردل، موانع فرضی سیم خاردار کشی شده را پشت سر بگذارند تا به پاسخ این خبره؟" اگر کوبنده ها حاضر نیستند این گفته ی ولترِ کوبنده را که گفته، " باید باغ خودمان را آباد کنیم" بپذیرند، به خاطر عقایدشان درباره ی حقوق بشر است.