بریده‌ای از کتاب زمان لرزه اثر کورت ونه گات

سروش غریب

سروش غریب

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 45

تراوت گفت: "شیطان نمی توانست زحمات خدا را به باد دهد، ولی می توانست کاری کند که زندگی برای اسباب بازیهای کوچک خدا، دشواری کمتری داشته باشد. او چیزی را می دید که خداوند نمی توانست ببیند: زنده بودن، یا بی حوصلگی است یا تا سرحد مرگ ترسیدن. پس شیطان یک سیب را با چیزهایی که دست کم باعث برطرف کردن بی حوصلگی می شد، پر کرد. چیزهایی از قبیل: قواعدی برای بازیهای ورق و تاس، روش معاشقه و دستورالعملهایی برای درست کردن آبجو، شراب، ویسکی و تصاویری از گیاهان مختلفی که می شد از آنها به عنوان ماده ی مخدر استفاده کرد و همچنین قواعدی برای آهنگسازی، رقص و آواز به صورتی دیوانه وار و هیجان انگیز، و آخر از همه اینکه چگونه وقتی انگشت شستشان زخم می شود، بی وقفه کف گویی کنند. شیطان سیب را داد به یک مار تا به حوا بدهد. حوا یک گاز زد و آن را به آدم داد. آدم یک گاز زد و بعد معاشقه کردند."

تراوت گفت: "شیطان نمی توانست زحمات خدا را به باد دهد، ولی می توانست کاری کند که زندگی برای اسباب بازیهای کوچک خدا، دشواری کمتری داشته باشد. او چیزی را می دید که خداوند نمی توانست ببیند: زنده بودن، یا بی حوصلگی است یا تا سرحد مرگ ترسیدن. پس شیطان یک سیب را با چیزهایی که دست کم باعث برطرف کردن بی حوصلگی می شد، پر کرد. چیزهایی از قبیل: قواعدی برای بازیهای ورق و تاس، روش معاشقه و دستورالعملهایی برای درست کردن آبجو، شراب، ویسکی و تصاویری از گیاهان مختلفی که می شد از آنها به عنوان ماده ی مخدر استفاده کرد و همچنین قواعدی برای آهنگسازی، رقص و آواز به صورتی دیوانه وار و هیجان انگیز، و آخر از همه اینکه چگونه وقتی انگشت شستشان زخم می شود، بی وقفه کف گویی کنند. شیطان سیب را داد به یک مار تا به حوا بدهد. حوا یک گاز زد و آن را به آدم داد. آدم یک گاز زد و بعد معاشقه کردند."

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.