بریده‌ کتاب‌های گفتار در بندگی خودخواسته

پارمیدا

پارمیدا

1402/10/28

گفتار در بندگی خودخواسته
بریدۀ کتاب

صفحۀ 61

هر که شهروندان ونیز را نیک بنگرد، یک گروه آدمی که چنان آزادانه می‌زیند که بدمنِش‌ترینشان هم نمی‌خواهد شاه دیگران شود، مردمی که چنان زاده و پرورده شده‌اند که هیچ‌کدام از ایشان در پی برتری بر دیگران برنمی‌آید جز برای اینکه بخواهد در نگاهداری و پاسداری از آزادی گوی از همگنان خود ببرد و در این کار بهتر و سنجیده تر از دیگران بیندیشد و بکوشد، مردمی که از گهواره چنان ساخته و پرداخته شده‌اند که تمام خوشی‌های دیگر زمین را هم در ازای وانهادن سر سوزنی از آزادگی‌شان نمی‌ستانند، باری، هر که چنین مردمی را ببیند و سپس ایشان را ترک کند و کمی دورتر به تماشای مردمان در مملکت آنکه سلطان بزرگ می‌نامیمش بنشیند، مردمانی که گویی برای بندگی آن ارباب به دنیا آمده‌اند و خود نیز جز این نمی‌خواهند و برای حفظ سلطه‌ی او از زندگی خویش هم دست می‌شویند، آیا آنکه هر دو ملت را دیده است می‌تواند بپذیرد که این یکی‌ها و آن یکی‌ها سرشت و نهاد یکسانی دارند یا اینکه می‌پندارد که از شهر آدمیان بیرون آمده و به باغ وحش رسیده است؟

15