بریدۀ کتاب
1403/5/23
صفحۀ 37
دو تن اگر ، سه تن اگر ، ۴چهار تن اگر در برابر یک تن به پایداری برنخیزند ، شگفت آور است ولی هنوز باورکردنی است . شاید بتوان گفت و باید هم گفت که جگر این کار را ندارند . اما اگر صد تن ، اگر هزار تن آن یک تن را تاب بیاورند ، آیا دیگر نباید گفت که نمیخواهند با او در افتند و نه اینکه تنها دل آن را ندارند ؟ آیا نباید گفت که این دیگر بزدلی نیست بلکه بیدردی و بیرگی است ؟ اکنون که میبینیم نه تنها صد تن ، نه تنها هزار تن بلکه صد کشور ، هزار شهر ، کرور کرور آدم هم بر آن یک تن نمیشورند ، بر آن یک تنی که برترین کردار او با مردم همان رذالت به بندگی و بندگی کشیدنشان است چه بگویم؟ این را چگونه بنامیم ؟
دو تن اگر ، سه تن اگر ، ۴چهار تن اگر در برابر یک تن به پایداری برنخیزند ، شگفت آور است ولی هنوز باورکردنی است . شاید بتوان گفت و باید هم گفت که جگر این کار را ندارند . اما اگر صد تن ، اگر هزار تن آن یک تن را تاب بیاورند ، آیا دیگر نباید گفت که نمیخواهند با او در افتند و نه اینکه تنها دل آن را ندارند ؟ آیا نباید گفت که این دیگر بزدلی نیست بلکه بیدردی و بیرگی است ؟ اکنون که میبینیم نه تنها صد تن ، نه تنها هزار تن بلکه صد کشور ، هزار شهر ، کرور کرور آدم هم بر آن یک تن نمیشورند ، بر آن یک تنی که برترین کردار او با مردم همان رذالت به بندگی و بندگی کشیدنشان است چه بگویم؟ این را چگونه بنامیم ؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.