بریده کتابهای ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی Srafil 1402/10/10 ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی جلد 1 رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 17 شاید در ما جز روان و جان و حتی جز آگاهی نیروهایی دیگر به چشم میخورند. نیروهایی راز آلود که در دم های بیخودی که نیروهای دیگر خفته اند افسار ما را به دست میگیرند. 0 8 Srafil 1402/10/7 ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی جلد 1 رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 3 در یک شب توفانی در دل کوهستانها زیر بام آذرخشها در هنگامه غرشهای ترسناک تندرها و بادها، میاندیشم به آن کسان که از دنیا رفتهاند و به آن کسان که از دنیا میروند، به سراسر این کره خاکی که نیستی را در برمیگیرد و در آغوش مرگ در میغلتد و به زودی زود خواهد مرد. به همه نیستی پذیران، این کتاب نیستی پذیر را پیشکش میکنم که ندایش میکوشد بگوید: «برادران یگانه شویم جدایی ها را از یاد ببریم، جز به درماندگی همگانی که دست به گریبان آنیم نیندیشیم، نه دشمنانی به چشم میخورند و نه بدکارانی جز درماندگان به چشم نمی آیند و تنها نیک روزی پایدار مهر ورزیدن به یک دیگر و زبان یک دلی خرد مهر - تنها پرتوی که میان دو خاک است. آغاز و انجام زندگی روشنی بخش شب تیره و تار ماست. 0 4 Srafil 1402/10/17 ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی جلد 1 رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 22 لنگر یکنواختی زندگی، به سنگینی در جنبش است. همه ی جنبندگان در تپش آرام اش فرو می روند. گذشته از این تنها خواب و خیال است و بس، ذره های خواب و خیال بی شکل و جنب و جوش هاله ای اتموار که بی هدف می رقصد یک گرد باد تند گرد که میگذرد و میخنداند، یا میترساند. فریادها، سایههای جنبان، شکلهای رقصان، دردها، هراسها، خنده ها، خواب و خیال ها، خواب و خیالها... همه خواب و خیال است و بس... 0 6 نسترن امیری 1403/11/4 ژان کریستف (دوره ۴جلدی) رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 1426 حرف نزدن دلهره ای بود، و حرف زدن و درست فهمیده نشدن دلهره ای دیگر. 0 1 نسترن امیری 1403/11/4 ژان کریستف (دوره ۴جلدی) رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 1398 آن که دوستش داریم همه گونه حقی بر ما دارد، حتّی حق آن که دیگر دوستمان نداشته باشد. و نمی توان از او رنجشی به دل گرفت، بلکه تنها باید از خود رنجید که چرا باید آن قدر کم شایستهٔ محبت باشیم که دوست ما را ترک کند .و این خود دردی کشنده است. 0 1
بریده کتابهای ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی Srafil 1402/10/10 ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی جلد 1 رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 17 شاید در ما جز روان و جان و حتی جز آگاهی نیروهایی دیگر به چشم میخورند. نیروهایی راز آلود که در دم های بیخودی که نیروهای دیگر خفته اند افسار ما را به دست میگیرند. 0 8 Srafil 1402/10/7 ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی جلد 1 رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 3 در یک شب توفانی در دل کوهستانها زیر بام آذرخشها در هنگامه غرشهای ترسناک تندرها و بادها، میاندیشم به آن کسان که از دنیا رفتهاند و به آن کسان که از دنیا میروند، به سراسر این کره خاکی که نیستی را در برمیگیرد و در آغوش مرگ در میغلتد و به زودی زود خواهد مرد. به همه نیستی پذیران، این کتاب نیستی پذیر را پیشکش میکنم که ندایش میکوشد بگوید: «برادران یگانه شویم جدایی ها را از یاد ببریم، جز به درماندگی همگانی که دست به گریبان آنیم نیندیشیم، نه دشمنانی به چشم میخورند و نه بدکارانی جز درماندگان به چشم نمی آیند و تنها نیک روزی پایدار مهر ورزیدن به یک دیگر و زبان یک دلی خرد مهر - تنها پرتوی که میان دو خاک است. آغاز و انجام زندگی روشنی بخش شب تیره و تار ماست. 0 4 Srafil 1402/10/17 ژان کریستف: سپیده دمان - بامدادان - نوجوانی جلد 1 رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 22 لنگر یکنواختی زندگی، به سنگینی در جنبش است. همه ی جنبندگان در تپش آرام اش فرو می روند. گذشته از این تنها خواب و خیال است و بس، ذره های خواب و خیال بی شکل و جنب و جوش هاله ای اتموار که بی هدف می رقصد یک گرد باد تند گرد که میگذرد و میخنداند، یا میترساند. فریادها، سایههای جنبان، شکلهای رقصان، دردها، هراسها، خنده ها، خواب و خیال ها، خواب و خیالها... همه خواب و خیال است و بس... 0 6 نسترن امیری 1403/11/4 ژان کریستف (دوره ۴جلدی) رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 1426 حرف نزدن دلهره ای بود، و حرف زدن و درست فهمیده نشدن دلهره ای دیگر. 0 1 نسترن امیری 1403/11/4 ژان کریستف (دوره ۴جلدی) رومن رولان 4.3 5 صفحۀ 1398 آن که دوستش داریم همه گونه حقی بر ما دارد، حتّی حق آن که دیگر دوستمان نداشته باشد. و نمی توان از او رنجشی به دل گرفت، بلکه تنها باید از خود رنجید که چرا باید آن قدر کم شایستهٔ محبت باشیم که دوست ما را ترک کند .و این خود دردی کشنده است. 0 1