بریده‌های کتاب رستاخیز جان: ادبیات، فرهنگ و رسانه

باید برای حفظ فرهنگ خویش در جست‌وجوی راه‌هایی به جز دیوار کشیدن و محصور کردن برآییم.

آن آزادی که میگویند «رهایی از هر تعهد و تقیدی» است و این آزادی که ما میگوییم « آزادی از هر تعلقی » است

نوروز رستاخیز خاک است و عیدصیام،رستاخیز جان. خاک محتاج زمستان است تا پذیرای بهار شود و جان محتاج صوم است تا روح به اعتدال ربیع واصل شود، تا خورشید عشق از افق جان طلوع كندو نسیم لطف بوزد و درخت دل به شكوفه بنشیند..و این بهار درون است.

انسان مختار است ، اما آزادی اش مقدم بر حقیقت و عدالت نیست ، و اگر چنین باشد ، پس آزادی «حق» انسان نیست ، «تکلیف» اوست. آنان که آزادی را به مفهوم «عدم تقید» میگیرند و این آزادی را حق خویش میدانند، از آن جهت دیگران را نیز ملتزم به همین اعتقاد میخواهند که انگار خود را عین حقیقت و عدالت فرض کرده اند

توسعه تکنولوژی احتیاجات جدیدی را خلق میکند که وابستگی به تکنولوژی را توسعه میبخشد ؛ یک دور باطل

انسانِ امروز بر یک «فریب عظیم» می‌زید و بزرگ‌ترین نشانۀ این حقیقت آن است که خود از این فریب غافل است؛ می‌انگارد که آزاد است، اما از همۀ ادوار حیاتِ خویش دربندتر است؛ می‌انگارد که فکر روشنی دارد، اما از همۀ ادوار حیاتِ خویش در ظلمت بیش‌تری گرفتار است.

قرار بوده که علم امروز از بشر خدایی بسازد که بی نیاز از ذکر_که نسبت میان او و حقیقت وجود اوست_ در کمال اقتدار جاودانه بر طبیعت حکم روایی کند. قرار بوده است که علم جدید، بشر را بر مرگ غلبه دهد و اضطراب روانی او را که ناشی از مرگ آگاهی فطری است درمان کند

اتومبیل بعد از گسترش شهر ها ایجاد نشد و بلعکس ، وجود اتومبیل علت گسترش شهر هاست. علت گسترش عمودی شهر ها نیز کمبود فضا نیست، نیاز بشر جدید به اتومبیل او را به گسترش عمودی شهر ها در اطراف خیابان هایی کشانده است که رفت و آمد اتومبیل ها در آن واقع میشود.

شهروند مطیع کسی است که وجودش مستحیل در جامعه‌ای است که پیرامون او وجود دارد. اعتراضی ندارد. استدلال‌های رسمی را می‌پذیرد و در صدق گفتار سیاستمداران تردید روا نمی‌دارد. تا آن‌جا تسلیم قوانین محلی است که عدالت را نه قبله قانون، که تابع آن می‌بیند. به آن‌چه فرا می‌خوانندش روی می‌آورد و از آن‌چه باز می‌دارندش پرهیز می‌کند. دروازه‌های گوش و چشم و عقلش برای پیام‌های پروپاگاندا باز است و...