بریده‌های کتاب از روی دست رمان نویس

همینگوی: من هنوز هم معتقدم که نویسنده نباید راجع به نحوه ی نوشتن آثارش صحبت کند. نویسنده اثری به وجود می آورد تا دیگران بخوانند و دیگر لزومی ندارد راجع به آنها بحث کند و یا توضیح بدهد. مطمئنا با یک بار خواندن اثری نمیتوان همه ی نکات آن را درک کرد، اما این حرف معنایش آن نیست که این ایالت [اثر] جزو قلمر و نویسنده است و توضیحش به عهده ی خود اوست و یا اینکه نویسنده موظف است هدایت تورهای مسافرتی را برای گذشتن از میان روستای صعب العبور اثرش به عهده بگیرد.

با این حساب خواندن آثار دیگران تفریح و مشغله ی همیشگی شماست. همینگوی: بله خواندن کار همیشگی من است؛ هر چقدر که باشد. من همیشه جیره ی مواد خواندنی ام را تهیه میکنم تا کمبودی نداشته باشم.

همینگوی: نویسنده ها اکثراً اشخاص آثارشان را بر اساس شناخت و درکی که از مردم دارند، و تجربه شان، خلق می.کنند

همینگوی: گاهی که احساس میکنم نوشتن برایم مشکل است کتابهایم را می خوانم تا سر ذوق و شوق بیایم و بعد که آنها را می خوانم یادم می آید که همیشه نوشتن برایم سخت و دشوار بوده و گاه حتی تقریبا غیر ممکن

تا چه حد مطالبتان را بازنویسی میکنید؟ همینگوی: فرق میکند مثلا آخر رمان و داع با اسلحه را - منظورم صفحه ی آخرش است - سی و نه بار بازنویسی کردم تا بالاخره آن طور که دلم می خواست از کار درآمد. آیا مشکلتان فنی و تکنیکی بود چه چیز باعث شده بود که نتوانید کتاب را تمام کنید؟ همینگوی: مشکلم پیدا کردن کلمات درست و مناسب بود.