بریدههای کتاب سلام بر ابراهیم خان جان 1403/1/31 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 191 نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره (س) تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم. هرکس گفت بخوان تو هم بخوان 0 6 فرناز کریمی 1403/1/16 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 19 به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کی هستند دنبال خودت میاری؟! با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟! گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت میکرد. از مظلوميت امام حسين(ع) و کارهای يزيد میگفت. اين پسر هم خيره خيره و با عصبانيت گوش میکرد. وقتی چراغها خاموش شد به جای اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهای ناجور به يزيد میداد!! ابراهيم داشت با تعجب گوش میکرد. يكدفعه زد زير خنده. 0 1 محمدرضا 1402/8/1 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 157 یکی از آرزوهای قلبیش این بود که روزی در جمهوری اسلامی، موقع از آن که شد، تمام مردم دست از کار بکشند و اذان بگویند و به سوی نماز و صحبت با خدا بروند. یعنی تمام مردم وقتی خداوند آنها را به سوی خود میخواند، همگی مشغول عبادت شوند. خودش همیشه برای نماز به مسجد میرفت، اگر هم شرایط مسجد رفتن نبود، در منزل نماز جماعت را برپا میکرد. یک شانه کوچک در جیب داشت و موقع نماز، موها و محاسنش را به زیبایی مرتب میکرد و آماده گفتگو با پروردگار میشد... 0 0 معصومه صدیقی 1403/8/21 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 33 هرکس ظرفیت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اینه که آدم بشیم. 0 7 محمدرضا 1402/7/24 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 149 مثل انسانهای دنیا دیده میگفت:« توی زندگی، اگر برخی مسائل پیش آمد که برای تلخ بود، توی خودت بریز و اجازه نده که این مسائل، باعث کدورت و دلگیری شود. از خدا بخواه، خدا به بهترین حالت، مشکلات را برطرف میکند.» 0 1 محمدرضا 1402/7/24 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 139 او به ما یاد داد که با هم بخندیم، نه اینکه به هم بخندیم. 0 1 فروغ شفیعی کیا 1402/9/29 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 86 آدمی که از عرش به فرش رسیده رو باید بیشتر از آدمی که همیشه رو فرش بوده رسیدگی کرد. 0 3 محمدرضا 1402/7/24 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 147 به سمت باشگاه میرفتیم. من کمی جلوتر رفتم. برگشتم و دیدم ابراهیم کمی عقبتر ایستاده. بعد نشست و به اطرافش نگاه کرد! دوباره بلند شد. گفتم: چی شده داش ابرام؟! با تعجب برگشتم به سمتش. گفت:« اینجا پر از مورچه بود. حواسم نبود پام رو گذاشتم بین مورچهها. برا همین نشستم ببینم کجا مورچه نیست از اونجا حرکت کنم.» 0 3 سورینام 1403/8/29 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 173 در زندگی، آدمی موفقتر است که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد. 0 0 راحیل 1403/5/17 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 77 همیشه به دنبال حلال باش ، مال حرام زندگی را به آتش میکشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد 0 1 هانیه 1403/12/24 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 174 0 2 سیدصالح 1403/4/16 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 6 (بخشی از مقدمه) در خاطره تاریخ پیش از ظهور اسلام، جوان ایرانی با صفت های مردانگی، قهرمانی، میهن دوستی و... جلوه گری می کرد. پس از ظهور اسلام با آموختن درس های دیگری چون ایثار، پاکی، نجابت، صداقت، دیانت، شهادت و... که از اهل بیت (ع) فرا گرفته بود، موجب درخشیدن نام جوان ایرانی بر تارک آسمان فضایل گردید. تا جایی که گردنکشان ملیت های دیگر، لب به اعتراف گشوده و مرحبا گویان نامشان را میبردهاند. دوره انقلاب اسلامی و برهه دفاع مقدس گواه این مدعاست. 0 25 امیررضا شیخ 1402/10/27 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 1 0 1 سیندخت 1403/1/25 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 42 《هميشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد،نه مردم.》 0 7 حمیدرضا فیاضی 1403/3/23 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 33 در سال بعد از آن در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها وقتی دید دوست صمیمی خودش در وزن او، یعنی ۶۸ کیلو شرکت کرده، ابراهیم یک وزن بالاتر رفت و در ۷۴ کیلو شرکت کرد. 0 0 امیررضا شیخ 1402/10/27 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 144 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/3/23 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 22 همیشه میگفت: برای خدمت به خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا میکرد که: خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن. 0 0 محمدمهدی جمشیدی بورخانی 1404/3/4 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 99 هنوز تا اذان صبح فرصت باقی است. خواب از چشمانم پریده. خیلی دوست دارم بدانم چرا شیخ زاهد، ابراهیم را الگوی اخلاق عملی معرفی کرده؟ فردای آن روز بر سر مزار شیخ حسین زاهد در قبرستان ابن بابویه رفتم. با دیدن چهره او کاملا بر صدق رویائی که دیده بودم اطمینان پیدا کردم. دیگر شک نداشتم که عارفان را نه در کوه ها و نه در پستوخانه های خانقاه باید جست، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ یکی از رفقای شهید هادی رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزدیک شهید را از او گرفتم. تصمیم خودم را گرفتم. باید بهتر و کامل تر از قبل ابراهیم را بشناسم. از خدا هم توفیق خواستم. شاید این رسالتی است که حضرت حق برای شناخته شدن بندگان مخلصش بر عهده ما نهاده است. 0 2 محمد مهدی قربانی 1402/8/17 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 108 من دوست دارم در نبرد با اسرائیل شهید شوم! 0 7 هانیه 1403/6/22 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 34 ابراهیم گفت:«هرکسی ظرفیت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اینه که آدم بشیم.» 0 0
بریدههای کتاب سلام بر ابراهیم خان جان 1403/1/31 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 191 نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره (س) تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم. هرکس گفت بخوان تو هم بخوان 0 6 فرناز کریمی 1403/1/16 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 19 به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کی هستند دنبال خودت میاری؟! با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟! گفتم: ديشــب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت میکرد. از مظلوميت امام حسين(ع) و کارهای يزيد میگفت. اين پسر هم خيره خيره و با عصبانيت گوش میکرد. وقتی چراغها خاموش شد به جای اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهای ناجور به يزيد میداد!! ابراهيم داشت با تعجب گوش میکرد. يكدفعه زد زير خنده. 0 1 محمدرضا 1402/8/1 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 157 یکی از آرزوهای قلبیش این بود که روزی در جمهوری اسلامی، موقع از آن که شد، تمام مردم دست از کار بکشند و اذان بگویند و به سوی نماز و صحبت با خدا بروند. یعنی تمام مردم وقتی خداوند آنها را به سوی خود میخواند، همگی مشغول عبادت شوند. خودش همیشه برای نماز به مسجد میرفت، اگر هم شرایط مسجد رفتن نبود، در منزل نماز جماعت را برپا میکرد. یک شانه کوچک در جیب داشت و موقع نماز، موها و محاسنش را به زیبایی مرتب میکرد و آماده گفتگو با پروردگار میشد... 0 0 معصومه صدیقی 1403/8/21 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 33 هرکس ظرفیت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اینه که آدم بشیم. 0 7 محمدرضا 1402/7/24 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 149 مثل انسانهای دنیا دیده میگفت:« توی زندگی، اگر برخی مسائل پیش آمد که برای تلخ بود، توی خودت بریز و اجازه نده که این مسائل، باعث کدورت و دلگیری شود. از خدا بخواه، خدا به بهترین حالت، مشکلات را برطرف میکند.» 0 1 محمدرضا 1402/7/24 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 139 او به ما یاد داد که با هم بخندیم، نه اینکه به هم بخندیم. 0 1 فروغ شفیعی کیا 1402/9/29 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 86 آدمی که از عرش به فرش رسیده رو باید بیشتر از آدمی که همیشه رو فرش بوده رسیدگی کرد. 0 3 محمدرضا 1402/7/24 سلام بر ابراهیم: ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی جلد 2 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 147 به سمت باشگاه میرفتیم. من کمی جلوتر رفتم. برگشتم و دیدم ابراهیم کمی عقبتر ایستاده. بعد نشست و به اطرافش نگاه کرد! دوباره بلند شد. گفتم: چی شده داش ابرام؟! با تعجب برگشتم به سمتش. گفت:« اینجا پر از مورچه بود. حواسم نبود پام رو گذاشتم بین مورچهها. برا همین نشستم ببینم کجا مورچه نیست از اونجا حرکت کنم.» 0 3 سورینام 1403/8/29 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 173 در زندگی، آدمی موفقتر است که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد. 0 0 راحیل 1403/5/17 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 77 همیشه به دنبال حلال باش ، مال حرام زندگی را به آتش میکشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد 0 1 هانیه 1403/12/24 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 174 0 2 سیدصالح 1403/4/16 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 6 (بخشی از مقدمه) در خاطره تاریخ پیش از ظهور اسلام، جوان ایرانی با صفت های مردانگی، قهرمانی، میهن دوستی و... جلوه گری می کرد. پس از ظهور اسلام با آموختن درس های دیگری چون ایثار، پاکی، نجابت، صداقت، دیانت، شهادت و... که از اهل بیت (ع) فرا گرفته بود، موجب درخشیدن نام جوان ایرانی بر تارک آسمان فضایل گردید. تا جایی که گردنکشان ملیت های دیگر، لب به اعتراف گشوده و مرحبا گویان نامشان را میبردهاند. دوره انقلاب اسلامی و برهه دفاع مقدس گواه این مدعاست. 0 25 امیررضا شیخ 1402/10/27 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 1 0 1 سیندخت 1403/1/25 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 42 《هميشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد،نه مردم.》 0 7 حمیدرضا فیاضی 1403/3/23 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 33 در سال بعد از آن در مسابقات قهرمانی آموزشگاهها وقتی دید دوست صمیمی خودش در وزن او، یعنی ۶۸ کیلو شرکت کرده، ابراهیم یک وزن بالاتر رفت و در ۷۴ کیلو شرکت کرد. 0 0 امیررضا شیخ 1402/10/27 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 144 0 0 حمیدرضا فیاضی 1403/3/23 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 22 همیشه میگفت: برای خدمت به خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا میکرد که: خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن. 0 0 محمدمهدی جمشیدی بورخانی 1404/3/4 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 99 هنوز تا اذان صبح فرصت باقی است. خواب از چشمانم پریده. خیلی دوست دارم بدانم چرا شیخ زاهد، ابراهیم را الگوی اخلاق عملی معرفی کرده؟ فردای آن روز بر سر مزار شیخ حسین زاهد در قبرستان ابن بابویه رفتم. با دیدن چهره او کاملا بر صدق رویائی که دیده بودم اطمینان پیدا کردم. دیگر شک نداشتم که عارفان را نه در کوه ها و نه در پستوخانه های خانقاه باید جست، بلکه آنان در کنار ما و از ما هستند. همان روز به سراغ یکی از رفقای شهید هادی رفتم. آدرس و تلفن دوستان نزدیک شهید را از او گرفتم. تصمیم خودم را گرفتم. باید بهتر و کامل تر از قبل ابراهیم را بشناسم. از خدا هم توفیق خواستم. شاید این رسالتی است که حضرت حق برای شناخته شدن بندگان مخلصش بر عهده ما نهاده است. 0 2 محمد مهدی قربانی 1402/8/17 سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 108 من دوست دارم در نبرد با اسرائیل شهید شوم! 0 7 هانیه 1403/6/22 سلام بر ابراهیم گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی 4.6 206 صفحۀ 34 ابراهیم گفت:«هرکسی ظرفیت مشهور شدن رو نداره، از مشهور شدن مهمتر اینه که آدم بشیم.» 0 0