بریده‌های کتاب درس‌های شیمی

تعریف عشق این است که واقعا بخواهید برای شخص دیگری تغییر کنید.

_چرا میگی به زبون آوردن چیزی که دقیقا بهش فکر می‌کنی نادره ؟ +چون عواقب داره. *عواقب سنگین

_اجداد تو قرار نیست ازت یه آدم مهم و باهوش بسازن. +پس چی من رو می‌سازه؟ _انتخاب هایی که می‌کنی. جوری که زندگی می‌کنی.

اولین تماس آن‌ها پیوندی دائمی را محکم کرد که حتی شیمی نیز قادر به توضیح آن نبود.

زندگی هیچ وقت منصف نبوده، ولی تو می‌خوای یه جوری رفتار کنی که انگار هست.

با خودش فکر کرد آیا امکان داشت حکاک حین تراشیدن حواسش پرت شود و به جای یک افعی، یک گاو را حک کند؟ آن‌ وقت فقط می‌گذاشتند تصویر اشتباه ترسیم شده همانطور بماند؟ شاید این همان تعریف زندگی بود: انطباق های دائمی ناشی از اشتباهات بی‌پایان.