بریدههای کتاب Restore me نسرین سان 1403/5/4 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 20 the fire of true hatred, I realize, cannot exist without the oxygen of affection. 0 9 والری 1402/10/24 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 213 آرام می گویم: آره. و سپس - حتی در حین گفتن کلمات از خودم متنفرم - نمی توانم نپرسم: "لنا اهل کجاست؟" نازیرا می خندد. "فکر کردم گفتی که به لنا اهمیت نمیدی." 0 18 zyzy 1404/4/18 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 18 'مادرم مرده' در حالی که تیغه ی براقی را روی جمجمه ام میکشم، فکر میکنم. 'پدرم مرده' در حالی که مو ها به زمین میریزند فکر می کنم.هر آنچه بودم،هر آنچه کردم، هر آنچه هستم، از دوقلوی عمل و بی عملی آنها شکل گرفته بود. 0 2 zyzy 1404/4/25 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 242 زندگی ای که تصمیم به فراموش کردنش گرفتم ولی او هرگز هیچوقت مرا فراموش نخواهد کرد 0 9 کرم کتاب 1403/12/19 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 446 فایدهی فریاد زدن چیست؛ اگر هیچ وقت صدایت شنیده نشود. 0 10 کرم کتاب 1403/12/19 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 265 آرزوی من همیشه داشتن یک دوست بود، داشتن یک نفر که بشود به او اعتماد کرد، کسی که وقتی بشنود دورانداخته شدهام، سعی کند مرا پیدا کند، کسی که هرگز از من نترسد، کسی که میداند من هیچوقت به او صدمه نمیزنم. 0 12 گمشده در الف هیم. 1403/9/27 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 61 I have a great fear of drowning in the ocean of my own silence. In the steady thurm that accompanies quite, my mind is unkind to me. I think too much. I feel perhaps, far more then I should. 0 14 هآرو 1403/8/17 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 396 آنقدر دلم میخواست احمق هایی که بدون شناخت من قضاوتم میکردند را راضی کنم که خود واقعی ام را در این راه گم کردم. 0 6 هآرو 1403/5/28 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 12 آتش نفرت واقعی، بدون اکسیژن علاقه وجود نخواهد داشت 0 6
بریدههای کتاب Restore me نسرین سان 1403/5/4 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 20 the fire of true hatred, I realize, cannot exist without the oxygen of affection. 0 9 والری 1402/10/24 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 213 آرام می گویم: آره. و سپس - حتی در حین گفتن کلمات از خودم متنفرم - نمی توانم نپرسم: "لنا اهل کجاست؟" نازیرا می خندد. "فکر کردم گفتی که به لنا اهمیت نمیدی." 0 18 zyzy 1404/4/18 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 18 'مادرم مرده' در حالی که تیغه ی براقی را روی جمجمه ام میکشم، فکر میکنم. 'پدرم مرده' در حالی که مو ها به زمین میریزند فکر می کنم.هر آنچه بودم،هر آنچه کردم، هر آنچه هستم، از دوقلوی عمل و بی عملی آنها شکل گرفته بود. 0 2 zyzy 1404/4/25 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 242 زندگی ای که تصمیم به فراموش کردنش گرفتم ولی او هرگز هیچوقت مرا فراموش نخواهد کرد 0 9 کرم کتاب 1403/12/19 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 446 فایدهی فریاد زدن چیست؛ اگر هیچ وقت صدایت شنیده نشود. 0 10 کرم کتاب 1403/12/19 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 265 آرزوی من همیشه داشتن یک دوست بود، داشتن یک نفر که بشود به او اعتماد کرد، کسی که وقتی بشنود دورانداخته شدهام، سعی کند مرا پیدا کند، کسی که هرگز از من نترسد، کسی که میداند من هیچوقت به او صدمه نمیزنم. 0 12 گمشده در الف هیم. 1403/9/27 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 61 I have a great fear of drowning in the ocean of my own silence. In the steady thurm that accompanies quite, my mind is unkind to me. I think too much. I feel perhaps, far more then I should. 0 14 هآرو 1403/8/17 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 396 آنقدر دلم میخواست احمق هایی که بدون شناخت من قضاوتم میکردند را راضی کنم که خود واقعی ام را در این راه گم کردم. 0 6 هآرو 1403/5/28 Restore me طاهره مافی 4.0 9 صفحۀ 12 آتش نفرت واقعی، بدون اکسیژن علاقه وجود نخواهد داشت 0 6