بریدههای کتاب تاریخ خاص تنهایی fatemeh yekta 1404/7/17 - 23:24 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 48 باران را دوست دارم، من را از آدمها پنهان میکند، میتوانم توی باران مخفی بشوم. 0 2 fatemeh yekta 1404/7/18 - 23:11 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 64 من خیلی رنج کشیدهام، خیلی هم مستعد رنج کشیدن هستم، این را خودم میدانم و نمیخواهم رنج ببرم. 0 2 fatemeh yekta 1404/7/18 - 23:11 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 65 کاش رنجی وجود نداشت، اما عشق بهجز رنج چه معیار دیگری ممکن است داشته باشد؟ 0 2 fatemeh yekta 1404/7/19 - 23:54 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 202 من باشم یا نباشم تو غمگینی، این تغییر نمیکند، اما وقتی من نباشم تو، هم غمگینی و هم تنهایی. 0 8 تاتا 7 روز پیش تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 46 یک خلأ عمیقی در درونم وجود دارد، گاهی یکدفعه درِ این خلأ باز میشود و تکهای از وجودم توی آن سرازیر میشود، یک تکهام بالا و یک تکهام پایین میماند. همیشه قبل از بروز بحران همین اتفاق میافتد؛ خلأ باز میشود، تکهای از من به درون خلأ سرازیر میشود، آنوقت من دو نیم میشوم، اما تکههایم از هم جدا نمیشوند، هر تکهام تکههای دیگر را تشخیص میدهد، اما نمیتواند آنها را لمس کند. توی اتومبیلِ تاریک با این احساس نشستم که تکهای از من داشت به درون خلأ فرو میرفت. 0 1 تاتا 7 روز پیش تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 46 طوری به آن تاریکی نگاه میکردم که انگار قرار بود خودم از توی آن تاریکی بیرون بیایم. من در جایی توی آن تاریکی بودم، این را احساس میکردم. 0 3
بریدههای کتاب تاریخ خاص تنهایی fatemeh yekta 1404/7/17 - 23:24 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 48 باران را دوست دارم، من را از آدمها پنهان میکند، میتوانم توی باران مخفی بشوم. 0 2 fatemeh yekta 1404/7/18 - 23:11 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 64 من خیلی رنج کشیدهام، خیلی هم مستعد رنج کشیدن هستم، این را خودم میدانم و نمیخواهم رنج ببرم. 0 2 fatemeh yekta 1404/7/18 - 23:11 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 65 کاش رنجی وجود نداشت، اما عشق بهجز رنج چه معیار دیگری ممکن است داشته باشد؟ 0 2 fatemeh yekta 1404/7/19 - 23:54 تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 202 من باشم یا نباشم تو غمگینی، این تغییر نمیکند، اما وقتی من نباشم تو، هم غمگینی و هم تنهایی. 0 8 تاتا 7 روز پیش تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 46 یک خلأ عمیقی در درونم وجود دارد، گاهی یکدفعه درِ این خلأ باز میشود و تکهای از وجودم توی آن سرازیر میشود، یک تکهام بالا و یک تکهام پایین میماند. همیشه قبل از بروز بحران همین اتفاق میافتد؛ خلأ باز میشود، تکهای از من به درون خلأ سرازیر میشود، آنوقت من دو نیم میشوم، اما تکههایم از هم جدا نمیشوند، هر تکهام تکههای دیگر را تشخیص میدهد، اما نمیتواند آنها را لمس کند. توی اتومبیلِ تاریک با این احساس نشستم که تکهای از من داشت به درون خلأ فرو میرفت. 0 1 تاتا 7 روز پیش تاریخ خاص تنهایی احمد آلتان 4.0 8 صفحۀ 46 طوری به آن تاریکی نگاه میکردم که انگار قرار بود خودم از توی آن تاریکی بیرون بیایم. من در جایی توی آن تاریکی بودم، این را احساس میکردم. 0 3