بریده‌ای از کتاب تاریخ خاص تنهایی اثر احمد آلتان

تاتا

تاتا

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 46

یک خلأ عمیقی در درونم وجود دارد، گاهی یکدفعه درِ این خلأ باز می‌شود و تکه‌ای از وجودم توی آن سرازیر می‌شود، یک تکه‌ام بالا و یک تکه‌ام پایین می‌ماند. همیشه قبل از بروز بحران همین اتفاق می‌افتد؛ خلأ باز می‌شود، تکه‌ای از من به درون خلأ سرازیر می‌شود، آن‌وقت من دو نیم می‌شوم، اما تکه‌هایم از هم جدا نمی‌شوند، هر تکه‌ام تکه‌های دیگر را تشخیص می‌دهد، اما نمی‌تواند آنها را لمس کند. توی اتومبیلِ تاریک با این احساس نشستم که تکه‌ای از من داشت به درون خلأ فرو می‌رفت.

یک خلأ عمیقی در درونم وجود دارد، گاهی یکدفعه درِ این خلأ باز می‌شود و تکه‌ای از وجودم توی آن سرازیر می‌شود، یک تکه‌ام بالا و یک تکه‌ام پایین می‌ماند. همیشه قبل از بروز بحران همین اتفاق می‌افتد؛ خلأ باز می‌شود، تکه‌ای از من به درون خلأ سرازیر می‌شود، آن‌وقت من دو نیم می‌شوم، اما تکه‌هایم از هم جدا نمی‌شوند، هر تکه‌ام تکه‌های دیگر را تشخیص می‌دهد، اما نمی‌تواند آنها را لمس کند. توی اتومبیلِ تاریک با این احساس نشستم که تکه‌ای از من داشت به درون خلأ فرو می‌رفت.

4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.