بریدههای کتاب روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند فروغ شفیعی کیا 1404/2/30 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 218 باید عاشق باشی تا بدانی عشق چگونه قدرت میآفریند. عاشق که شوی، یکپارچه قدرتی. ناتوانترینها وقتی عاشق میشوند یکشبه توانی مییابند که پهلوانان نامی، عمری در پی کسب آناند. 0 7 سمیه جمشیدی 1403/5/7 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 244 0 18 سمیه جمشیدی 1403/4/21 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 74 گفتم:قبله ات؟ گفت:کربلا گفتم:مولایت؟ گفت:حسین علیه السلام گفتم: بهشتت؟ گفت: لبخند حسین علیه السلام گفتم:جهنمت؟ گفت: دوری از حسین علیه السلام گفتم: دنیایت؟ گفت: خیمه ی عزای حسین علیه السلام گفتم:مرگت؟ گفت: شهادت گفتم:مدفنت؟ گفت:بی نشان گفتم: حرف آخرت؟ گفت: یا حسین.... 0 4 فروغ شفیعی کیا 1404/2/30 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 217 تو که احساس ضعف میکنی از آن روست که قدرت جمع را برتر از قدرت کسی میدانی که خالق جمع است. تو تنها به خویشتنِ ناتوانت چشم دوختهای و از دیدن قدرت بیانتهای او غافل ماندهای. بنده که باشی همیشه بند دلت بستۀ یار قدَرقدرتِ ماست. آن وقت هیچ گاه احساس ضعف نخواهی کرد دیوانهها به قدرت یارشان و پوچی دشمنانش ایمان دارند. 0 4 فروغ شفیعی کیا 1404/2/31 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 245 چیزی قبلۀ جان است که جان عاشق آن است. 0 8 حسنیه 1404/2/15 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 20 فقط دیوانه ها زندگی می کنند که آزادند از همه بندها. ما زندگی نمیکنیم، زجر می کشیم که هزاران بند به پایمان بسته شده. 0 5 سمیه جمشیدی 1403/4/25 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 87 0 4 سمیه جمشیدی 1403/4/30 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 107 0 5 سمیه جمشیدی 1403/4/31 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 172 گریه دیوانه ها در روضه کربلا،تنها گریستن بر مظلومیت نیست. اشک،سوزش قلب یک دیوانه است برای نبودن در کربلا. من هیچ کجا در شهر دیوانه ها 《یا لیتنا کنّا معک》 را که از عمق جان باشد نشنیدم. 0 18 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 191 برای باز کردن دل گرفته، باید دل از دنیا کند. و به اصل خویش دل بست. و این هم یعنی بازگشت به حقیقت خویش. 0 2 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 193 دل ما بسیار می گیرد: وقتی که از کربلا فاصله میگیریم. درست است که ما هر کجا نام حسین ع باشد را کربلا می دانیم اما آن خاک که جسم صد پاره حسین ع در آن آرمیده قلب زمین است. ما از قلب زمین که فاصله می گیریم، دلمان می گیرد اما محکومیم به این دل گرفتگی آخر اگر در کربلا بمانیم و نمیریم دلمان سنگ می شود. وقتی هم از کربلا دور می شویم، دلمان میگیرد. 0 2 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 192 فراموش نکن که دل، بین زمین و آسمان، معلق نمی ماند. باید بستهء جایی باشد. اگر بندِ آسمان نشد، بنده زمین خواهد شد. این را یقین بدان. 0 3 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 255 تنها در صورتی می توان نا امیدی را به تصویر کشید که دنیای بی خدا را بتوان تصور کرد. یک لحظه دنیای بی خدا یعنی نیستی محض. اگر دنیا هست، یعنی خدا هست. و اگر خدا هست، یعنی امید هست. 0 3
بریدههای کتاب روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند فروغ شفیعی کیا 1404/2/30 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 218 باید عاشق باشی تا بدانی عشق چگونه قدرت میآفریند. عاشق که شوی، یکپارچه قدرتی. ناتوانترینها وقتی عاشق میشوند یکشبه توانی مییابند که پهلوانان نامی، عمری در پی کسب آناند. 0 7 سمیه جمشیدی 1403/5/7 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 244 0 18 سمیه جمشیدی 1403/4/21 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 74 گفتم:قبله ات؟ گفت:کربلا گفتم:مولایت؟ گفت:حسین علیه السلام گفتم: بهشتت؟ گفت: لبخند حسین علیه السلام گفتم:جهنمت؟ گفت: دوری از حسین علیه السلام گفتم: دنیایت؟ گفت: خیمه ی عزای حسین علیه السلام گفتم:مرگت؟ گفت: شهادت گفتم:مدفنت؟ گفت:بی نشان گفتم: حرف آخرت؟ گفت: یا حسین.... 0 4 فروغ شفیعی کیا 1404/2/30 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 217 تو که احساس ضعف میکنی از آن روست که قدرت جمع را برتر از قدرت کسی میدانی که خالق جمع است. تو تنها به خویشتنِ ناتوانت چشم دوختهای و از دیدن قدرت بیانتهای او غافل ماندهای. بنده که باشی همیشه بند دلت بستۀ یار قدَرقدرتِ ماست. آن وقت هیچ گاه احساس ضعف نخواهی کرد دیوانهها به قدرت یارشان و پوچی دشمنانش ایمان دارند. 0 4 فروغ شفیعی کیا 1404/2/31 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 245 چیزی قبلۀ جان است که جان عاشق آن است. 0 8 حسنیه 1404/2/15 روضه عقل، فرهنگ جنون: روایت زندگی کسانی که عقل حسابگر را کنار گذاشتند و دیوانه نامیده شدند محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 20 فقط دیوانه ها زندگی می کنند که آزادند از همه بندها. ما زندگی نمیکنیم، زجر می کشیم که هزاران بند به پایمان بسته شده. 0 5 سمیه جمشیدی 1403/4/25 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 87 0 4 سمیه جمشیدی 1403/4/30 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 107 0 5 سمیه جمشیدی 1403/4/31 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 172 گریه دیوانه ها در روضه کربلا،تنها گریستن بر مظلومیت نیست. اشک،سوزش قلب یک دیوانه است برای نبودن در کربلا. من هیچ کجا در شهر دیوانه ها 《یا لیتنا کنّا معک》 را که از عمق جان باشد نشنیدم. 0 18 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 191 برای باز کردن دل گرفته، باید دل از دنیا کند. و به اصل خویش دل بست. و این هم یعنی بازگشت به حقیقت خویش. 0 2 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 193 دل ما بسیار می گیرد: وقتی که از کربلا فاصله میگیریم. درست است که ما هر کجا نام حسین ع باشد را کربلا می دانیم اما آن خاک که جسم صد پاره حسین ع در آن آرمیده قلب زمین است. ما از قلب زمین که فاصله می گیریم، دلمان می گیرد اما محکومیم به این دل گرفتگی آخر اگر در کربلا بمانیم و نمیریم دلمان سنگ می شود. وقتی هم از کربلا دور می شویم، دلمان میگیرد. 0 2 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 192 فراموش نکن که دل، بین زمین و آسمان، معلق نمی ماند. باید بستهء جایی باشد. اگر بندِ آسمان نشد، بنده زمین خواهد شد. این را یقین بدان. 0 3 سمیه بانشی 1404/5/26 روضه عقل، فرهنگ جنون محسن عباسی ولدی 4.4 5 صفحۀ 255 تنها در صورتی می توان نا امیدی را به تصویر کشید که دنیای بی خدا را بتوان تصور کرد. یک لحظه دنیای بی خدا یعنی نیستی محض. اگر دنیا هست، یعنی خدا هست. و اگر خدا هست، یعنی امید هست. 0 3