بریدههای کتاب قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) کتابدار ماه✧ 1403/5/11 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 18 برای قلب انسانیات شادمان باش؛ برای آن هایی دل بسوزان که اصلا چیزی حس نمیکنند. 0 26 -باهی 1404/2/27 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 343 شاید یه عشوه گر بی شرم باشم؛ولی حداقل گنددماغ نیستم. 0 1 -باهی 1404/2/27 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 258 ``تو ناجی منی، فیرا`` 0 1 -باهی 1404/2/27 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 313 ``عجب عشوه گر بی چشم و رویی هستی.`` 0 1 ریحون 1403/3/11 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 342 به سلامتی ستاره هایی که گوش میدن و رویا هایی که بی جواب میمونن 0 1 -باهی 1404/2/25 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 150 حتی با اینکه سپر ذهنی ات رو بالا برده بودی؛ ولی تونستم تو رو حس کنم. 0 1 -باهی 1404/2/26 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 345 سعی کن وقتی داری خواب منو میبینی، با صدای بلند گریه نکنی. آخه باید به زیباییم استراحت بدم. 2 44 ریحون 1403/3/12 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 380 وقتی برای مدت طولانی در تاریکی گیر بفتی سیاهی بخشی از وجودت میشه 0 1 مهری خانم🌻 1403/5/12 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 265 دست هایش به پایین سُر خوردند تا پشت زانو هایم را بگیرد و با نیشخندی موذیانه گفت :《 تو رستگاری ام هستی ، فیرا.》 0 10 مبینا احمدپور 6 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 11 ...در دلم آرزو کردم ای کاش چیزی احساس نمی کردم و قلبم نیز همچون بقیه ی اندامم تغییر میکرد و تا ابد همچون سنگ ، بی احساس می شد ... 0 1 مبینا احمدپور 4 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 113 ...آخر مگر می شود از کسی که چیزی برای خوردن نداشت ، انتظار غذا داشت ؟... 0 2 مبینا احمدپور 4 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 128 ...مگر می شد وقتی خود غرق در ترس هایم بودم او را از ترس هایش برهانم ؟!... 0 2 مبینا احمدپور 3 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 177 ...گویی حکمتی در این پایان وجود داشت ... 0 0 مبینا احمدپور 2 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 201 ...هر چند علی رغم آن همه دردی که در آن دست و پا می زدند ، باز هم می خندیدند ... 0 0 -باهی 1404/2/26 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 299 ازریل با لبخندی ملیح نگاهی به بند های انگشتان سفید شده ی الاین بر آن چنگال انداخت؛ 0 1
بریدههای کتاب قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) کتابدار ماه✧ 1403/5/11 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 18 برای قلب انسانیات شادمان باش؛ برای آن هایی دل بسوزان که اصلا چیزی حس نمیکنند. 0 26 -باهی 1404/2/27 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 343 شاید یه عشوه گر بی شرم باشم؛ولی حداقل گنددماغ نیستم. 0 1 -باهی 1404/2/27 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 258 ``تو ناجی منی، فیرا`` 0 1 -باهی 1404/2/27 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 313 ``عجب عشوه گر بی چشم و رویی هستی.`` 0 1 ریحون 1403/3/11 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 342 به سلامتی ستاره هایی که گوش میدن و رویا هایی که بی جواب میمونن 0 1 -باهی 1404/2/25 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 150 حتی با اینکه سپر ذهنی ات رو بالا برده بودی؛ ولی تونستم تو رو حس کنم. 0 1 -باهی 1404/2/26 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 345 سعی کن وقتی داری خواب منو میبینی، با صدای بلند گریه نکنی. آخه باید به زیباییم استراحت بدم. 2 44 ریحون 1403/3/12 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 380 وقتی برای مدت طولانی در تاریکی گیر بفتی سیاهی بخشی از وجودت میشه 0 1 مهری خانم🌻 1403/5/12 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 265 دست هایش به پایین سُر خوردند تا پشت زانو هایم را بگیرد و با نیشخندی موذیانه گفت :《 تو رستگاری ام هستی ، فیرا.》 0 10 مبینا احمدپور 6 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 11 ...در دلم آرزو کردم ای کاش چیزی احساس نمی کردم و قلبم نیز همچون بقیه ی اندامم تغییر میکرد و تا ابد همچون سنگ ، بی احساس می شد ... 0 1 مبینا احمدپور 4 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 113 ...آخر مگر می شود از کسی که چیزی برای خوردن نداشت ، انتظار غذا داشت ؟... 0 2 مبینا احمدپور 4 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 128 ...مگر می شد وقتی خود غرق در ترس هایم بودم او را از ترس هایش برهانم ؟!... 0 2 مبینا احمدپور 3 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 177 ...گویی حکمتی در این پایان وجود داشت ... 0 0 مبینا احمدپور 2 روز پیش درباری از خار و رز؛ درباری از مه و خشم (قسمت اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 201 ...هر چند علی رغم آن همه دردی که در آن دست و پا می زدند ، باز هم می خندیدند ... 0 0 -باهی 1404/2/26 قلمرو خار و رز؛ دربار مه و خشم (بخش اول) جلد 2 سارا جی. ماس 4.4 7 صفحۀ 299 ازریل با لبخندی ملیح نگاهی به بند های انگشتان سفید شده ی الاین بر آن چنگال انداخت؛ 0 1