بریدههای کتاب تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی ida 1404/1/28 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 398 هیچ بدرودی همیشگی نیست مگر آنکه بتوانی همهی آنچه را دربارهی کسی می دانستی و همهی آنچه را زمانی حس کرده بودی فراموش کنی. 0 3 نیکتا خرامان 1403/3/16 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 145 اگر دوست داشتنی بودن هم یادگرفتنی بود مثل یادگرفتن پیانو یا صرف افعال، در برگهی ارزیابی من نوشته میشد: باید بیشتر تلاش کنی. 0 18 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 199 اما چه کسی دنبال من است؟ من هم گم شده ام. و با این حال برای هیچکس گمشده نیستم. 0 1 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 70 به این عادت دارم؛ به دروغ گفتن و دیدن اینکه چطور مردم نفس راحتی می کشند از اینکه قرار نیست دلنگران باشند. 0 1 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 272 اما در نهایت سخت بود حتی عشق به او. چون او رفت و من گذاشتم که برود. 0 2 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 127 چقدر طول می کشد تا کاملا فراموشم کند؟ و چقدر طول می کشد تا من دست از خواستن او بردارم؟ 0 2 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 271 عشق یعنی از خود گذشتگی، کم پیش می آید که ساده باشد، کم پیش می آید همانی باشد که ما می خواستیم. 0 1 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 193 اما خوب میشد. اینکه بدانم آن بیرون یک جایی کسی من را به یاد دارد. 0 1 ida 1404/1/20 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 20 حالا هیچ کس را ندارم که برایش پیام بفرستم و هیچ چیز را که به سویش برگردم. 0 2 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 80 بهترین لبخند تصنعی ام را زدم. نه اینکه در این کار وارد نبودم عادت داشتم به تظاهر کردن: می دانستم شادی چه ظاهری دارد از بیرون. 0 1 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 147 میخندم نه به خاطر اینکه چیز خندهداری شنیده ام بلکه چون نمیخواهم تنها باشم. باید بیشتر تلاش کنم. 0 1 ida 1404/1/22 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 183 کل گذشته ام را پنهان می کنم، با این امید که فراموششان کنم. من همه چیز را از دیگران پنهان می کنم. کاش می توانستم از خودم هم پنهانشان کنم. 1 8 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 134 دلم میخواهد آب من را بپوشاند، به دریا ببرد و آنقدر آن پایین نگهم دارد که همه چیز ساکت شود. تا زمان دنیا را شفا دهد. 0 3 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 202 کسی چه می داند در ذهن دیگران چه می گذرد؛ چه غصه هایی را فرو داده اند یا دفنشان کرده اند؟ 0 1 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 293 تنها می گذارمش که خود را به یاد بیاورد، به او فرصت می دهم که بخزد بیرون از چاله ای که تویش مخفی شده. وقتی آماده باشد بر میگردد و من کنارش خواهم بود. 0 2 رعنا حشمتی 1403/1/29 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 376 آدم خودکشی نیستم اما روزهایی هستند که نمیخواهم وجود داشته باشم. ادامه دادن. خیلی سخت است. 4 60 هانیه 1403/3/12 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 141 یاد گرفتن اینکه چطور آدمی دوستداشتنی باشی مثل یاد گرفتن پیانو یا صرف کردن فعلهاست در کارنامهٔ من همیشه چنین چیزی نوشته بود: باید بیشتر تلاش کنی. 0 19 رعنا حشمتی 1403/1/29 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 357 برای دریا چه فرق میکند که من لباس ابریشم پوشیده باشم و بخندم یا اینکه با دامنی پاره زار بزنم. دریا کار خودش را میکند جلو میآید عقب میرود نفس میکشد خشمگین میشود و آرام میشود و من کنار دریا فریاد میکشم. دریا فقط صدای خودش را میشنود نه صدای آنهایی که فریاد میزنند و میپرسند، چه باید بکنند. ای کاش شبیه دریا بودم. 1 25 حنین:)🐳 1402/10/22 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 1 به نظرم همهمان،بیش از حد دوام آوردیم. 0 18
بریدههای کتاب تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی ida 1404/1/28 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 398 هیچ بدرودی همیشگی نیست مگر آنکه بتوانی همهی آنچه را دربارهی کسی می دانستی و همهی آنچه را زمانی حس کرده بودی فراموش کنی. 0 3 نیکتا خرامان 1403/3/16 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 145 اگر دوست داشتنی بودن هم یادگرفتنی بود مثل یادگرفتن پیانو یا صرف افعال، در برگهی ارزیابی من نوشته میشد: باید بیشتر تلاش کنی. 0 18 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 199 اما چه کسی دنبال من است؟ من هم گم شده ام. و با این حال برای هیچکس گمشده نیستم. 0 1 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 70 به این عادت دارم؛ به دروغ گفتن و دیدن اینکه چطور مردم نفس راحتی می کشند از اینکه قرار نیست دلنگران باشند. 0 1 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 272 اما در نهایت سخت بود حتی عشق به او. چون او رفت و من گذاشتم که برود. 0 2 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 127 چقدر طول می کشد تا کاملا فراموشم کند؟ و چقدر طول می کشد تا من دست از خواستن او بردارم؟ 0 2 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 271 عشق یعنی از خود گذشتگی، کم پیش می آید که ساده باشد، کم پیش می آید همانی باشد که ما می خواستیم. 0 1 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 193 اما خوب میشد. اینکه بدانم آن بیرون یک جایی کسی من را به یاد دارد. 0 1 ida 1404/1/20 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 20 حالا هیچ کس را ندارم که برایش پیام بفرستم و هیچ چیز را که به سویش برگردم. 0 2 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 80 بهترین لبخند تصنعی ام را زدم. نه اینکه در این کار وارد نبودم عادت داشتم به تظاهر کردن: می دانستم شادی چه ظاهری دارد از بیرون. 0 1 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 147 میخندم نه به خاطر اینکه چیز خندهداری شنیده ام بلکه چون نمیخواهم تنها باشم. باید بیشتر تلاش کنم. 0 1 ida 1404/1/22 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 183 کل گذشته ام را پنهان می کنم، با این امید که فراموششان کنم. من همه چیز را از دیگران پنهان می کنم. کاش می توانستم از خودم هم پنهانشان کنم. 1 8 ida 1404/1/21 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 134 دلم میخواهد آب من را بپوشاند، به دریا ببرد و آنقدر آن پایین نگهم دارد که همه چیز ساکت شود. تا زمان دنیا را شفا دهد. 0 3 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 202 کسی چه می داند در ذهن دیگران چه می گذرد؛ چه غصه هایی را فرو داده اند یا دفنشان کرده اند؟ 0 1 ida 1404/1/27 تافی؛ دختری در جست وجوی فراموشی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 293 تنها می گذارمش که خود را به یاد بیاورد، به او فرصت می دهم که بخزد بیرون از چاله ای که تویش مخفی شده. وقتی آماده باشد بر میگردد و من کنارش خواهم بود. 0 2 رعنا حشمتی 1403/1/29 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 376 آدم خودکشی نیستم اما روزهایی هستند که نمیخواهم وجود داشته باشم. ادامه دادن. خیلی سخت است. 4 60 هانیه 1403/3/12 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 141 یاد گرفتن اینکه چطور آدمی دوستداشتنی باشی مثل یاد گرفتن پیانو یا صرف کردن فعلهاست در کارنامهٔ من همیشه چنین چیزی نوشته بود: باید بیشتر تلاش کنی. 0 19 رعنا حشمتی 1403/1/29 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 357 برای دریا چه فرق میکند که من لباس ابریشم پوشیده باشم و بخندم یا اینکه با دامنی پاره زار بزنم. دریا کار خودش را میکند جلو میآید عقب میرود نفس میکشد خشمگین میشود و آرام میشود و من کنار دریا فریاد میکشم. دریا فقط صدای خودش را میشنود نه صدای آنهایی که فریاد میزنند و میپرسند، چه باید بکنند. ای کاش شبیه دریا بودم. 1 25 حنین:)🐳 1402/10/22 تافی سارا کروسان 4.3 11 صفحۀ 1 به نظرم همهمان،بیش از حد دوام آوردیم. 0 18