بریدههای کتاب کشتن کتاب فروش Yasaman 1403/12/11 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 198 0 3 Yasaman 1403/12/11 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 31 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 89 توی کتش نمیرفت مردمی که جنگ ها فرسودهشان کرده از خیر کتاب خواندن می گذرند. پشت بندش روزگار تحریم ها رسید و کسی سراغی از تئاتر و سینما و گالری نگرفت. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 66 گفتم: "شوخی کردم... همچین وقتایی کمی خنده لازمه." گفت: "ولی خودت نمی خندی." گفتم: "یادم رفته..." "یادت رفته بخندی؟..." "یادم رفته چطور بخندم." 0 16 Yasaman 1403/12/7 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 54 در اين تكه زمين زمخت از جهان، در اين زمانهى چندش آور، چهرهى تاريخ چيزى نيست جز دورهاى باطل... گردابى كه شبانهروز بر ملاجت میکوبد و پاک گيجت میكند... اوضاع هرروز پيچيدهتر از ديروز... كاكه عباس مىﮔويد: "اروپا دويست سال لازم داشت تا به اينجا رسيد و كارهـاش اينطور بسامان شد..." میگويم: "اگر لاکپشت بوديم، عمرمان قد نمىداد چند صباحى از سالﻫﺎﻯ روشن رو ببینیم... دلت روبه قايق نجاتى خوش نكن." 1 33
بریدههای کتاب کشتن کتاب فروش Yasaman 1403/12/11 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 198 0 3 Yasaman 1403/12/11 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 31 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 89 توی کتش نمیرفت مردمی که جنگ ها فرسودهشان کرده از خیر کتاب خواندن می گذرند. پشت بندش روزگار تحریم ها رسید و کسی سراغی از تئاتر و سینما و گالری نگرفت. 0 2 آنی از آن سوی تپه ها:) 1403/4/22 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 66 گفتم: "شوخی کردم... همچین وقتایی کمی خنده لازمه." گفت: "ولی خودت نمی خندی." گفتم: "یادم رفته..." "یادت رفته بخندی؟..." "یادم رفته چطور بخندم." 0 16 Yasaman 1403/12/7 کشتن کتاب فروش سعدمحمد رحیم 3.0 6 صفحۀ 54 در اين تكه زمين زمخت از جهان، در اين زمانهى چندش آور، چهرهى تاريخ چيزى نيست جز دورهاى باطل... گردابى كه شبانهروز بر ملاجت میکوبد و پاک گيجت میكند... اوضاع هرروز پيچيدهتر از ديروز... كاكه عباس مىﮔويد: "اروپا دويست سال لازم داشت تا به اينجا رسيد و كارهـاش اينطور بسامان شد..." میگويم: "اگر لاکپشت بوديم، عمرمان قد نمىداد چند صباحى از سالﻫﺎﻯ روشن رو ببینیم... دلت روبه قايق نجاتى خوش نكن." 1 33