بریدههای کتاب خزامی فاطمه شاهواری 1403/12/6 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 94 همهمون گاهی فراموش میکنیم و در لحظاتی مغزمون درجا میزنه. این لزوما به معنی زوال عقل یا آلزایمر نیست. من هم فراموش میکنم. 0 14 فاطمه شاهواری 1403/12/6 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 92 واژهها و اصطلاحاتْ پانسمانی در اندازهها و شکلهای مختلفاند. روی سکوت گذاشته میشوند، بعد یا اندکی قبل از آن، تا زخم را پنهان کنند و زشتی را بپوشانند. "حادثه"، "مسئله"، "اتفاق"، "ماجرا"، "داستان"، همه واژگانی هستند که بر زبان جاری میشوند تا حقیقت زشت به زبان نیاید. حقیقتی که چیزی آن را نمیپوشاند و نمیتواند بپوشاند. گفته نمیشود، اما به چشم میآید. 0 21 نفس حسینی 1404/4/16 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 102 وطن؟ کدام وطن که وجبی خاک یا چیزی در آن نداری؟ حتی مالک تنت که در شکم مادرت شکل گرفته نیستی. بدن تو دارایی دولت است و در نهایتِ بزرگواری به تو اجازه میدهد در آن زندگی کنی و مانند هر مالک حریصی هروقت هرکاری بخواهد با تنت میکند. 0 6 نفس حسینی 1404/4/16 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 104 تنها جنگی که در آن پا گذاشت خودی و درونی بود، نبردی با نقاط ضعف و شکنندگی خودش؛ چیزی که او را در دامهایش میانداخت و به اسارت میکشیدش و شکستش میداد 0 1 nevisa🧚🏻♀️ 1404/6/3 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 32 چگونه توصیفت کنم/که تو کهربایی/ومهتاب چشم من،اشک شبِ ....تاریک/در وصفت چه گویم؟/تو دفتری /من واژه/ای که شب فکری سراغت نیامده /بی خوابی در تو خانه نکرده/ای که میان دو آبرویت نیم خواب رود. 0 0
بریدههای کتاب خزامی فاطمه شاهواری 1403/12/6 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 94 همهمون گاهی فراموش میکنیم و در لحظاتی مغزمون درجا میزنه. این لزوما به معنی زوال عقل یا آلزایمر نیست. من هم فراموش میکنم. 0 14 فاطمه شاهواری 1403/12/6 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 92 واژهها و اصطلاحاتْ پانسمانی در اندازهها و شکلهای مختلفاند. روی سکوت گذاشته میشوند، بعد یا اندکی قبل از آن، تا زخم را پنهان کنند و زشتی را بپوشانند. "حادثه"، "مسئله"، "اتفاق"، "ماجرا"، "داستان"، همه واژگانی هستند که بر زبان جاری میشوند تا حقیقت زشت به زبان نیاید. حقیقتی که چیزی آن را نمیپوشاند و نمیتواند بپوشاند. گفته نمیشود، اما به چشم میآید. 0 21 نفس حسینی 1404/4/16 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 102 وطن؟ کدام وطن که وجبی خاک یا چیزی در آن نداری؟ حتی مالک تنت که در شکم مادرت شکل گرفته نیستی. بدن تو دارایی دولت است و در نهایتِ بزرگواری به تو اجازه میدهد در آن زندگی کنی و مانند هر مالک حریصی هروقت هرکاری بخواهد با تنت میکند. 0 6 نفس حسینی 1404/4/16 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 104 تنها جنگی که در آن پا گذاشت خودی و درونی بود، نبردی با نقاط ضعف و شکنندگی خودش؛ چیزی که او را در دامهایش میانداخت و به اسارت میکشیدش و شکستش میداد 0 1 nevisa🧚🏻♀️ 1404/6/3 خزامی سنان انطون 4.1 2 صفحۀ 32 چگونه توصیفت کنم/که تو کهربایی/ومهتاب چشم من،اشک شبِ ....تاریک/در وصفت چه گویم؟/تو دفتری /من واژه/ای که شب فکری سراغت نیامده /بی خوابی در تو خانه نکرده/ای که میان دو آبرویت نیم خواب رود. 0 0