بریده‌ای از کتاب قصه ی سعید و مریم اثر آرش سالاری

حمزء

حمزء

4 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 205

مقصر نگاه بود آن روز در مهد او میدانست این را از همین نگاهش را میدزدید تا هیچ وقت نشکند و من نتوانستم.

مقصر نگاه بود آن روز در مهد او میدانست این را از همین نگاهش را میدزدید تا هیچ وقت نشکند و من نتوانستم.

10

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.