بریده‌ای از کتاب کان لم یکن اثر امیرعلی نبویان

yas

yas

1403/6/24

بریدۀ کتاب

صفحۀ 33

هزار رویا توی کله والاحضرت میچرخید و سرگیجه اش میداد... از روابط حسنه با جمهوری چین و متحدانش تا تحت فشار قرار دادن دولت آمریکا با سلاح افکار عمومی! از دریافت غرامت بابت آن بمباران کذایی در خاک بی دفاعی که نه سر پیاز ِجنگ بود نه ته پیاز آن، تا بخشیدن غرامت و ایجاد رابطه با خود ایالات متحده... نور علی نور! چه بسا اگر ماجرای بمباران میکروبی برای مولوتف، وزیر خارجه ی شوروی، هم درست تبیین شود، غائله ی صدای صندلی ختم شود و شاید بتوان با روس ها نیز دوباره سر میز مذاکره نشست! اگر هم نشد به درک اسفل السافلین 《ما که رفتیم آمریک... کانون لق بلشویک》

هزار رویا توی کله والاحضرت میچرخید و سرگیجه اش میداد... از روابط حسنه با جمهوری چین و متحدانش تا تحت فشار قرار دادن دولت آمریکا با سلاح افکار عمومی! از دریافت غرامت بابت آن بمباران کذایی در خاک بی دفاعی که نه سر پیاز ِجنگ بود نه ته پیاز آن، تا بخشیدن غرامت و ایجاد رابطه با خود ایالات متحده... نور علی نور! چه بسا اگر ماجرای بمباران میکروبی برای مولوتف، وزیر خارجه ی شوروی، هم درست تبیین شود، غائله ی صدای صندلی ختم شود و شاید بتوان با روس ها نیز دوباره سر میز مذاکره نشست! اگر هم نشد به درک اسفل السافلین 《ما که رفتیم آمریک... کانون لق بلشویک》

13

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.